یادداشت مهتاب ابراهیمی

                
یک رمان نوجوان فوق‌العاده که برای بزرگ‌ترها هم کلی حرف و پیام دارد. داستان دخترکی معصوم به نام *مومو* که داستان زندگی‌اش از همان ابتدا جذبت می‌کند و البته در لایه‌های زیرین داستان باید پیام‌های نویسنده را پیدا و کشف کنی و به نمادها توجه داشته باشی. 
مو‌مو کیست؟
عالی‌جنابان خاکستری کیستند؟ 
استاد هورا نماینده‌ی چه کسی است؟

*باید همان‌طور که داستان را با ترجمه‌ی عالی و روان کتایون سلطانی می‌خوانی و ازش لذت می‌بری، روی تلنگرهایی که به ذهنت می‌خورد مکث کنی و فکر کنی. و این فکر کردن خیلی مهمّ است. هرلحظه‌ی کتاب تو را یاد چیزی می‌اندازد از زندگی خودت و آدم‌های اطرافت و همه‌ی بشریت و همه‌ی انسان‌ها....*

تاکید اصلی کتاب روی *زمان* است، اهمیت زمان، این گوهر ارزشمند، که دراختیار انسان قرار گرفته تا ازش استفاده کند برای رسیدن به اهدافش. این هدف‌ها مهم‌ و متنوع‌اند و واقعا فرق دارد که کدام هدف را انتخاب کنی و زمانت را صرف چه چیزی کنی، بعضی چیزها هستند که بیخودی بهشان اهمیت می دهی اما در اصل تو را از زندگی واقعی دور می‌کند و زمان گران‌بهایت را ازت می‌دزدد. از آن‌جایی که انسان‌ها ممکن است به اشتباه فکر کنند استفاده‌‌ی درست از وقت یعنی بیشتر و بیشتر کار کردن و از آدم‌های دور و بر غافل شدن، میشائیل انده با خلق داستانی فانتزی هنرمندانه و چیره‌دستانه به خواننده‌اش می‌گوید که حتی کار ساده‌ای مثل نشستن کنار خانواده‌ و وقت گذراندن با عزیزانت هم بهره بردن از زمان به بهترین شکل است. 

*خیلی روی عالی‌جنابان خاکستری فکر کردم، همه‌اش از خودم می‌پرسیدم اینها که مدام نقشه می‌کشند که زمان آدم‌ها را بدزدند کی یا چی هستند؟ هرکس می‌تواند دور و بر خودش به وجود عالی‌جنابان خاکستری پی ببرد؟ کدام تفکر و کدام روش زندگی ما را تسلیم این خبیث‌ها می‌کند؟ و به نظرم رسید هر چیزی که ما را از ارزش زمان و حقیقت زندگی غافل کند می‌تواند عالی‌جناب خاکستری باشد.*

ترجمه‌ی کتایون سلطانی آن‌قدر خوب است که دلم می‌خواهد چندین و چند بار کتاب را بخوانم و جملات و کلمات کتاب را در ذهنم تکرار کنم، ضمن آن‌که احساس می‌کنم داستان پیام‌هایی بسیار فراتر از آن‌چیزهایی دارد که من درک کرده‌ام و نیاز دارم دوباره مرورشان کنم.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.