یادداشت سیده محدثه موسوی
1403/1/26
4.2
6
بیش از یه هفتهست که کتاب رو تموم کردم ولی هی نمیشد بشینم و براش بنویسم. از همون اول وقتی دیدم در توضیحش میگن فانتزی_عرفانی! اون هم در حول و حوش انقلاب ایران، اینجوری بودم که جانم؟ چیشود؟😂 حقیقتا برام خیلی جالب بود که بدونم واقعا چطور میشه همچین چیزی نوشت و به محض اینکه به کتاب دسترسی پیدا کردم شروع کردم به خوندن و یه سره بیشتر از یک سومش رو خوندم. قضیه از این قراره که این بچههای درسنخون داستان ما سر از یه مدرسهی شبانهای درمیارن که قراره مسائلی فراتر از مباحث مدرسهی روزانه رو یادشون بده و به نوعی بتونن روح خودشون رو تقویت کنن. 🛑شروع کتاب مثل همین توضیحی که گفتم عجیب و غریبه (البته از نوع مثبتش) و قشنگ ذهن مخاطب رو درگیر میکنه؛ مخصوصا اینکه بعد از این، دیگه تا مدتها بعد بهش اشارهای نمیشه و وارد ماجراهای یه سری پسر نوجوون میشیم که دارن با مشکلات خودشون سروکله میزنن. 🛑مورد دیگهای که برای من جدید و عجیب بود این بود که راوی داستان مشخص نیست؛ به دلایلی که خود شخصیتهای کتاب همون اول میگن، هرکسی که داستان رو روایت میکنه جمع میبنده و میگه "ما" فلان کار رو کردیم یا فلان جا رفتیم و... که به نظرم میشه گفت این موضوع میتونه در راستای همون "گروه" و "وحدت" باشه که در طول داستان بارها و بارها بهش اشاره میشه. 🛑به نظرم موضوعی که نویسنده انتخاب کرده به شدت جالبه و شخصا چیزی رو شبیهش ندیده بودم. مخصوصا این ترکیب فانتزی_عرفانی رو هم به قدری خوب درآورده که اصلا انتظارش رو نداشتم. 🛑متن هم اصلا خستهکننده نیست و گاها افکار و کارهای نوجوانانهی شخصیتا واقعا آدم رو میخندونه. 🛑اشارهی کتاب به شخصیتها و وقایع حقیقی رو هم خیلی پسندیدم. اینجور مواقع انگار میتونم بیشتر داستان رو درک کنم و بهتر بفهممش. 🛑با وجود اینکه از بعضی از شعرها و مضامین عرفانی کتاب سر درنمیاوردم، اما همچنان برام جذاب بودن و انصافا تا قبل از یک چهارم پایانی کتاب واقعا با ذوق و شوق پیش میرفتم تا ببینم تهش قراره چی بشه. 🛑اما این قسمت پایانیای که میگم... خیلی خودمونی بخوام بگم نویسنده زد تو پرم😅 اینجوری که کلی سوال برام ایجاد شده بود که خب بدون جواب موندن و ضمنا انتظار این پایان رو هم نداشتم (اینبار از نوع منفیش!) کلا به نظرم نویسنده اولش خیلی خوب تونسته بود بین مدرسهی روزانه و شبانه تعادل برقرار کنه و داستان رو جلو ببره اما نمیدونم چیشد که یهو گرفت همهچی رو له و لورده کرد🚶 اینجوری که نیست که بگم من دنبال پایان خوشی بودم که همه توش عاقبت به خیر بشن و به اصطلاح live happily ever after! ولی دیگه انتظار داشتم اینجوری هم نباشه که بخواد آدمو سرخورده کنه:( پینوشت: شاید عجیب به نظر بیاد ولی تصویر خیلیم به کتاب ربط داره😁
(0/1000)
نظرات
1403/1/26
اوووووه چقد نوشتید راجع بهش،دمتون گرم واقعا، اتفاقا منم کنجکاو شده بودم بخونم این کتاب رو، اما با این تعریف آخر...... 🤔 مگه پایان بندی اون چش بود؟!
4
1
1403/1/26
نه واقعا واسم جالب بود این موضوع واسه همین تا انتها خوندمش، به دیدن و شنیدن این موضوعات جدید شدیدا نیاز دارم... الان از اون موارد عرفانی سنگین چیزی حضور ذهن دارید که بشه گفت؟؟ @S.Mohi.M
1
1403/1/26
نه حقیقتش. ولی علاوه بر اون مضامین، یه سری از شعرها هم بودن که سنگین بودن. البته از حق نگذریم بعضی از اینها رو در ادامه متوجه منظورشون میشدم و بعضیا رو هم نویسنده تو پاورقی توضیح میداد اما خب بعضیها رو هم نه. @Lighthouse
1
1403/1/26
1