یادداشت ام العلایق

ام العلایق

7 روز پیش

مانون لسکو
        مدتهاست هر کتابی رو که شروع می‌کنم، هیچ شخصیتی رو حلاجی یا قضاوت نمی‌کنم . اجازه میدم  قصه تموم بشه و بعد حسابی به خدمتشون برسم 😅. اما شوالیه فرق داشت. اصلا نمی‌شد احساساتم رو در واکنش به کارهاش، کنترل کنم . نمی‌تونستم سر سوزنی بهش حق بدم و لحظاتی که خیلی کلافه می‌شدم، سریع  دست از خوندن می‌کشیدم. 
اما امان از پایان قصه که به رغم تکراری بودنش و آشنایی با فرجام‌های شبیه به اون ، همه حرص‌ خوردن‌های قبلی رو شست و برد.  
حتما عشق می‌تونه همینقدر قدرتمند باشه !
      
67

12

(0/1000)

نظرات

mahsa bgbn

7 روز پیش

خوشبحال مانون که علی رغم همه کارهایی که میکنه پسره انقدر دوسش داشت. یه نتیجه غیراخلافی میگیرم خوشگل باش و هر غلطی دوس داشتی بکن. امشب ادامه شو بخونم ببینم این پایان چیه که این همه دل سوزونده.
6

3

روشنا

7 روز پیش

وای دقیقاً منم همینو به خودم می‌گفتم و از همین حرص می‌خوردم.
همیشه پسرای این مدلی عاشق یه دختر احمق میشن و بعد میگن نه دخترا همه همین‌طورن!  

1

زهرا رستاد

7 روز پیش

همین یه حرفت باعث شد ترغیب بشم کتاب رو بخونم😂😂 

2

mahsa bgbn

7 روز پیش

اصن من هیچی نگم هم شما باید ترغیب شید همه کتابارو بخونید. 👀 ولی خوبهههه. قلقتون داره دستم میاد. 🤣 پس بی‌زحمت زود بخون. 🙄🦦
@zahra_rsd 

0

Hermione

3 روز پیش

چه کتاب جالبیه اگر وقت کنم میخونمش✨️
1

0

ام العلایق

3 روز پیش

👌👌👌 

0