یادداشت Fereshteh SAJJADIFAR
بسم الله اارحمن الرحیم در خدمت شما هستم با یه کتاب دیگه از برندون سندرسون توی قسمت قبلی یکم از حال وهوا و داستان این کتاب رو گفتموحالا میخوام نکات تکمیلی رو عرض کنم🥸🤝 گفته بودم حال و هوای این کتاب منو یاد لاکپشتای نینجا میندازه و باعث میشد بهخودم زحمت ندم تصویر سازی کنم و خب نباید اینکارو میکردم. شباهت باعث شد چشمم روی یه سری چیزا بسته بشه، مثلا من به طور ناخوداگاه شهر رو پر نور تصور میکردم درحالی که نه خورشیدی در کار بود نه ماهی، برق شهریم توسط نقشه ناجیان به کل قطع شد و همه جا در تاریکی فرو رفته بود. علاوه بر اون اکثر بخش های کتاب در زیر زمین، چند طبقه زیر زمین و توی دخمه های پیچ در پیچ اتفاق افتاد و عملا مردم اونجا کم کم شبیه خفاش قدرت دید در تاریکی پیدا کرده بودن. شما تقریبا همون اول کتاب یه حدسای می زنید و پوزخند میزنید که _هه،دیگه دستت رو شده برندون،یه حقهی جدید نشونم بده و تادااااا، یه حقه جدید میزاره جلوتون🗿😂 درست اون لحظه که فکر کردید مچش رو گرفتید اون دستش رو باز میکنه و یه چیز جدید که دقیقا جلوی چشمتون بود رو تقدیمتون میکنه. شخصیت اول این کتاب یه پسر خیلیییییی وراجه، بعضی جاها متوجه نمیشیم چی میگه که ظاهرا ترجمه اندکی می لنگد در این زمینه. مطمئنا اگه دیوید یه ادم واقعی بود همه اونو می روندیم چون حرافی و متهور بودنش از تحمل ما خارجه اما به شکل عجیبی این ویژگی ها کاملا به شخصیتش میان و اونو برجسته کردن. و مسئلهی ایمان. کلا منتظر بودم ببینم ایماندار گروه کیه که او را از میان خوبان برگزینم و گزیدم🤌😂 ابراهام عضو یه فرقه بود که حالا اسمشون خاطرم نیست، اعضای این فرقه به اپیک های باور دارن که ناجی مردم از دست کالامیتی ان. اگه براتون سواله کالامیتی چیه باید بگم منم نمیدونم، ظاهرا یه بلای سرخه کهوسط اسمون شعله وره ولی خورشید نیست و باعث به وجود اومدن اپیک هاست. ولی خب ممکنه برعکش باشه🥸 راستی اون وزه خانوم (مگان)معلوم شد چرا با پسرم نامهربونی میکرد،اصلا هم دلم براش نسوخت😏 آیا خوشم اومد و ادامه.ش میدم؟ بلهههه، میخوام ببینم چی میشه توصیه میکنم بخونید؟ بله، ولی نسبت به مجموعهی ( مهزاد) قطعا ساده تره و خب من بدم نیومد حقیقتا. بهش چهارستاره میدم و یکی بابت ترجمه کم میکنم.
37
(0/1000)
فاطمه روحی
1403/01/27
3