یادداشت
1401/10/30
4.1
30
داستان حول محور شخصیت باباگوریو است ( گرچه خودش حضور کمتری در داستان دارد)مردی که تمام ثروتش دخترانش هستند و او تمام خوشی و لذت را در فداکاری و فدا شدن برای آنها جستوجو میکند. داستان باباگوریو بستری برای نمایش زندگی طبقات مختلف پاریس و نشان دادن زشتیهای آن است. راستینیاک، تنها شخصیت مثبت و "باتقوای" کتاب هم اهل شهر دیگری است. نویسنده اول کتاب قول میدهد که اشک خواننده را در بیاورد ولی خب چشمهای من که اشکی نشد. فکر میکنم وسایل و اتفاقاتی که نویسنده برای در آوردن اشک خواننده بهشون امید بسته در زمان ما عادی، تکرارشونده و حتی علمی هستند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.