یادداشت Fereshteh SAJJADIFAR

بسم الله ا
                بسم الله الحمن الرحیم

اول از همه اینگو بگم ، من وصلم عزیزان🦥، به اون بالا بالا ها. گفتم الان جواب بدم خیالتون راحت شه.😔😂

خب خب ، کتاب پیش روی ما مجموعه گزارش های متفاوتی از جانب مادران پای کار انقلابه. پیر ، جوون ، دغدغه مند و الی اخر. گزارشات به دور از پیچیدگی رایج ادبی نوشته شده‌ان، حدس می زنم حتی در غالب پیام های متنی هم فرستاده و تجمیع شده باشن. به شخصه لذت بردم، چون به راحتی می تونستم امید، اضطرار ، ترس یا ناامیدی و تلاش رو در لا به لای کلمات به کار برده شده حس کنم. خیلی برام جالب بود که تمام اون اتفاقات در شهر سبزوار افتادن و نشون میده چقدر بانوان اون شهر دغدغه مند هستن و همین قلب ادم رو گرم میکنه.

چون متن کتاب گزارش های عینی بود چندتا نکته شدیدا چشمم رو گرفت و پسندم واقع شد.

اول از همه. انسان تا از چیزی محروم نشه، براش نجنگه و زخم برنداره قدر اون رو نمیدونه. 
من ده هشتادی خیلی راحت میتونم بگم رای میدم یا نمیدم ، اما والد من که متولد دهه پنجاهه یا حتی اشخاصی که سن بیشتری دارن  چون به چشم خودشون زمان قبل از انقلاب رو دیدن، محرومیت، استبداد،ظلم  رو تجربه کردن، برای انقلاب جنگیدن رای دادن براشون یک اصل مسلم و پایداره. خب حالا میگید خیر خانم محترم، خیلیا رو میشناسیم با همی توصیفات که رای نمیدن و بلا بلا بلا. خب بنده نمیگم همه شون رای میدن اما با همی دست افراد هم شما بشینید یه گپ ریز بزنید صبح انتخابات قبل شما پای صندق رای حاضر میشن.
نکته دوم : کتاب برای چه قشری نوشته شده؟ منه موافق؟ خب من موافقم دیگه. برای چی زحمت کشیدی کتاب نوشتی اصلا. 
منه مخالف؟ هه فکر کردی گول این گزاراشات رو میخورم؟ کور خوندی.
این اولین مواجهه من  برای وقتی بود که در متن کتاب عمیق تر شدم. گفتم که نثر کتاب ساده و روون بود و پسندیدم اما پسندیدن به معنی این نبود که مشکلی هم نداره. جملاتم داره رنگ و بوی انتقاد میگیره و اما خب. احساس میکنم برای متقاعد کردن مخاطب مخالف باید وقت بیشتری گذاشته میشد و بــــــــــــــــــــــازم تاکید میکنم که میدونم گزارشات کاملا مردمی و میدانی بودن ولی چون کار انقلابیه دلم نمیاد این نکته رو ننویسم.
نکته سوم در ادامه نکته قبلی به نظر میرسه: 
پیام گذاشتن برای هم فکر خودت که هنر نیست. کلا ما جماعت مذهبی  یکم تو مواجه با جبهه رو به رو دست و پامون می لرزه. حالا احساس میکنم بیشتر بحث حرمت نگه داری باشه تا چیز دیگه ولی خب اینم نکته¬ی بود که بین  یادداشت های روشنگری بانوان محترم سبزواری به چشمم اومد.
راجع به وظیفه انسان ها در قبال هم و نقش اجتماعی یاد صحبت شده بود، به نظرم رکن فراموش شده ای بود که هر چهار سال دم انتخابات یهو به چشم میاد و بعد از اون دوباره فراموش میشه تا انتخابات بعدی.
سراسر متن زیاد به چشم میخورد که طرف ناراضی مغلطه کنه یا استدلال غلط بندازه وسط و دقیقا با همون استدلال ها میخورد زمین چون  تکیه کردن بر دروغ هیچ وقت کارساز نبوده.

 .به کیا توصیه میکنم؟
اول به بانوان دغدغه مند جبهه انقلاب، چون بهشون قوت قلب میده و نیروی برای حرکت به جلو میشه براشون.
دوم به آن دسته از هم وطنان ناراضی دلخور توصیه میکنم. هم وطن عزیز، قشنگنم، زیباتر از گل و لجوج تر از شیطان همیشه اینطور نیست که تو راست بگی و مشکلات رو فقط خودت ببینی و راحت بتونی محکوم کنی که. یه دو دقه ایست کن ببین طرف مقابلت چی میگه. حتما هم همه پول نگرفتن بیان شما بزرگوار گرامی رو راضی کنن که سیس کاراگاهی به خودت میگیری.

پ‌ن: خیلی جاها خندم میگرفت از سادگی یه سری هم‌وطنامون که چشم‌شون به دهن بی بی سی و منو تو ( هوراااااا شرش کنده شد نکبت) خیره مونده بود و فکر‌میکردن حرف راست رو باید از اینا شنید، بعد تا میگفتی خب این اگه خوبه  چرا فلان دارو رو تحریم کرده تو شوک فرو‌می‌رفتن. خب نکن هم وطن عزیزم، اخه آدم عقلشو میده دست اینا؟

پ‌ن²:یه نسخه از این کتابم باید داد به کاندیدای محترم ،پای حرف مردم نمیشینن حداقل بشینن بخوننش.

پ‌ن³: چقدر اون بخش دعواهای مناظره‌ی زشت بود ،خداوکیلی رعایت کنید. (خطاب به کاندیداهای انتخابات)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.