یادداشت محمدامین اکبری

ریچارد سوم
        به نام او

به قولِ ملک الشعرای بهار:
براین چکامه آفرین کند کسی
که پارسی شناسد و بهایِ او

حال باید اندکی در این سروده‌ی بلند مرتبه‌ی بهار دست بُرد و گفت براین ترجمه آفرین کند کسی...
مَخلَص کلام، این که ترجمه‌یِ استاد عبدالله کوثری از ریچارد سوم ویلیام شکسپیر حرف ندارد. به جرات می‌توان گفت که این ترجمه به خوبی عظمت شکسپیر را به مخاطبان پارسی‌زبان منتقل کرده است. خدا کند که کوثری کارهای دیگر این نویسنده بزرگ را هم در دستور کار خود قرار دهد.
قسمتی از این شاهکار ادبی:
.
《ریچارد: ... سوگند می‌خورم.
ملکه الیزابت: به هیچ سوگند می‌خوری، چرا که این سوگند نیست:
آن جورج که تو می‌گویی بی‌حرمت شده است
و منزلت قدسی‌اش فروریخته
نشان زانوبندت به ننگ آلوده است و فضیلت شهسواری به سودا رفته
و آن تاج غصب شده از شکوه شاهانه بی‌بهره مانده است.
اگر قرار است به چیزی سوگند بخوری که مردمان باورش کنند باری، به چیزی سوگند بخور که از ستم تو در امان مانده است.
ریچارد: پس قسم به خودم...
ملکه الیزابت: تو حرمت خویش را شکسته‌ای
ریچارد: باری، قسم، به دنیا...
ملکه الیزابت: که آکنده از ستم توست.
ریچارد: به مرگ پدرم...
ملکه الیزابت: که زندگانی تو ننگین‌اش کرد.
ریچارد: پس به خدایی که در آسمان است.
ملکه الیزابت: جفایی که در حق خدا کردی از همه بیشتر است.》
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.