بریده کتابهای پارمیس میراخورلی پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 145 این طبیعت انسان است که یک زخم کهنه را درمان میکند و خودش را برای بستن یک پوستهی جدید آماده میکند..! 0 0 پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 236 صورتم را با دست هایم میپوشانم و بلندتر از همیشه گریه میکنم. من نابود شدهام. پنج دقیقه. این مدّت زمان، کافیست برای آن که کسی کاملاً نابود شود.): 0 1 پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 211 به این فکر میکنم که چطور گاهی اوقات که اطمینان داریم زندگیمان در مسیر مشخصی قرار گرفته است، با یک تغییر کوچک در روند آن، تمام آن اطمینان از بین میرود. 0 1 پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 166 مطمئناً زمان میتواند همهی زخم ها یا دستکم بیشتر زخم ها را التیام ببخشد. 0 1 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 301 آنچه که نگاهش میکنی اهمیتی ندارد، آنچه که میبینی مهم است. 0 4 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 271 ■ مشکل اینجاست که اصلاً زندگی رو درک نمیکنم! ● لازم نیست دَرکِش کنی. فقط باید اون رو زندگی کنی.! 0 6 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 246 نورا دوست داشت در جهانی خالی از هر گونه شرارت و ظلم زندگی کند، امّا متأسفانه تمام دنیا هایی که میتوانست انتخاب کند، پُر از انسان بودند..!. 0 6 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 226 اگه میفهمیدیم هیچ شیوهی زندگیای نیست که بتونه ما رو در برابر غم ایمن کنه، همه چیز خیلی ساده تر میشد! 0 7 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 68 آدم ها هم مثل شهرند. نمیشود به خاطر چند بخش کمتر جذابشان، به کل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمیآید، مثلاً حومهی شهر و کوچه های فرعی تاریک و خطرناک، امّا بخش های خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند. 0 33 پارمیس میراخورلی 1403/5/26 یوسف و زلیخا: بازنویسی داستان و تحقیقی در باب یوسف در متون مختلف مصطفی بادکوبه ای هزاوه ای 3.5 0 صفحۀ 26 گاهی بی گناهی، بزرگترین گناه میشود! 0 3 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 18 صفحۀ 27 ...جنون، کمترین قصاص برای آن که عقل به قضاوت بنشاند جایی که دل حکم میراند... 0 2 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 18 صفحۀ 15 ...چه قدر عقل حقیر است در بازیِ دل... ...چه مرکب کندی است این خِرَد... 0 2 پارمیس میراخورلی 1403/3/30 قصه های حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام علی اصغری همدانی 0.0 صفحۀ 24 0 4 پارمیس میراخورلی 1402/12/16 صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعه ی اتمی سوتلانا آلکسیویچ 4.0 31 صفحۀ 49 مرگ، عادلانه ترین چیز در این دنیاست. هیچکی تا حالا نتونسته از دستش فرار کنه. زمین همه رو میگیره: مهربون ها، ظالم ها و گناهکارا رو؛ همه رو. امّا غیر از این هیچ عدالتی رو زمین نیست!... 0 6 پارمیس میراخورلی 1402/12/16 صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعه ی اتمی سوتلانا آلکسیویچ 4.0 31 صفحۀ 94 چیزی ترسناک تر از انسان هم وجود داره؟ 3 38 پارمیس میراخورلی 1402/11/12 روز حسین (ع) (نخستین گفتنی های عاشورا برای تو) غلامرضا حیدری ابهری 4.8 4 صفحۀ 128 0 3 پارمیس میراخورلی 1402/11/5 هفت شهر عشق: نگاهی نو به حماسه عاشورا مهدی خدامیان آرانی 4.4 2 صفحۀ 229 ابن زیاد رو به زینب میکند و میگوید: دیدی که چگونه برادرت کشته شد، دیدی که چگونه پسرت و همهی عزیزانت کشته شدند. همه منتظرند تا صدای گریه و شیون زینب داغدیده را بشنوند. او در روز عاشورا داغ عزیزان زیادی را دیده است. پسر جوانش و برادران و برادر زادگانش همه شهید شدهاند. گوش کن، این زینب است که سخن میگوید:( ما راَیتُ الّا جمیلاً ) من جز زیبایی ندیدم!... 0 6 پارمیس میراخورلی 1402/11/4 هفت شهر عشق: نگاهی نو به حماسه عاشورا مهدی خدامیان آرانی 4.4 2 صفحۀ 23 نمیدانم چرا مدینه با خاندان پیامبر این قدر نامهربان بود. تشییع پیکر مادری پهلو شکسته در دل شب، اشک شبانهی علی کنار قبر همسر در دل شب، تیر باران پیکر امام حسن و اکنون هم آغاز سفر حسین در دل شب! خداحافظ ای مدینه! خداحافظ ای کوچهی بنی هاشم!... 0 5 پارمیس میراخورلی 1402/9/29 بی خیالی (هنر ظریف بی خیالی) مارک منسون 3.9 61 صفحۀ 21 بی خیالی یعنی با ترسناک ترین و دشوار ترین چالش های زندگی مواجه شدن و همچنان ادامه دادن... 0 3 پارمیس میراخورلی 1402/9/29 بی خیالی (هنر ظریف بی خیالی) مارک منسون 3.9 61 صفحۀ 20 درد، رشتهای لاینفک از تار و پود زندگی است و پاره کردن آن نه تنها غیرممکن، بلکه مخرب خواهد بود! 0 6
بریده کتابهای پارمیس میراخورلی پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 145 این طبیعت انسان است که یک زخم کهنه را درمان میکند و خودش را برای بستن یک پوستهی جدید آماده میکند..! 0 0 پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 236 صورتم را با دست هایم میپوشانم و بلندتر از همیشه گریه میکنم. من نابود شدهام. پنج دقیقه. این مدّت زمان، کافیست برای آن که کسی کاملاً نابود شود.): 0 1 پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 211 به این فکر میکنم که چطور گاهی اوقات که اطمینان داریم زندگیمان در مسیر مشخصی قرار گرفته است، با یک تغییر کوچک در روند آن، تمام آن اطمینان از بین میرود. 0 1 پارمیس میراخورلی 6 روز پیش ما تمامش می کنیم کالین هوور 3.8 126 صفحۀ 166 مطمئناً زمان میتواند همهی زخم ها یا دستکم بیشتر زخم ها را التیام ببخشد. 0 1 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 301 آنچه که نگاهش میکنی اهمیتی ندارد، آنچه که میبینی مهم است. 0 4 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 271 ■ مشکل اینجاست که اصلاً زندگی رو درک نمیکنم! ● لازم نیست دَرکِش کنی. فقط باید اون رو زندگی کنی.! 0 6 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 246 نورا دوست داشت در جهانی خالی از هر گونه شرارت و ظلم زندگی کند، امّا متأسفانه تمام دنیا هایی که میتوانست انتخاب کند، پُر از انسان بودند..!. 0 6 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 226 اگه میفهمیدیم هیچ شیوهی زندگیای نیست که بتونه ما رو در برابر غم ایمن کنه، همه چیز خیلی ساده تر میشد! 0 7 پارمیس میراخورلی 1403/6/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 68 آدم ها هم مثل شهرند. نمیشود به خاطر چند بخش کمتر جذابشان، به کل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمیآید، مثلاً حومهی شهر و کوچه های فرعی تاریک و خطرناک، امّا بخش های خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند. 0 33 پارمیس میراخورلی 1403/5/26 یوسف و زلیخا: بازنویسی داستان و تحقیقی در باب یوسف در متون مختلف مصطفی بادکوبه ای هزاوه ای 3.5 0 صفحۀ 26 گاهی بی گناهی، بزرگترین گناه میشود! 0 3 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 18 صفحۀ 27 ...جنون، کمترین قصاص برای آن که عقل به قضاوت بنشاند جایی که دل حکم میراند... 0 2 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 18 صفحۀ 15 ...چه قدر عقل حقیر است در بازیِ دل... ...چه مرکب کندی است این خِرَد... 0 2 پارمیس میراخورلی 1403/3/30 قصه های حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام علی اصغری همدانی 0.0 صفحۀ 24 0 4 پارمیس میراخورلی 1402/12/16 صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعه ی اتمی سوتلانا آلکسیویچ 4.0 31 صفحۀ 49 مرگ، عادلانه ترین چیز در این دنیاست. هیچکی تا حالا نتونسته از دستش فرار کنه. زمین همه رو میگیره: مهربون ها، ظالم ها و گناهکارا رو؛ همه رو. امّا غیر از این هیچ عدالتی رو زمین نیست!... 0 6 پارمیس میراخورلی 1402/12/16 صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعه ی اتمی سوتلانا آلکسیویچ 4.0 31 صفحۀ 94 چیزی ترسناک تر از انسان هم وجود داره؟ 3 38 پارمیس میراخورلی 1402/11/12 روز حسین (ع) (نخستین گفتنی های عاشورا برای تو) غلامرضا حیدری ابهری 4.8 4 صفحۀ 128 0 3 پارمیس میراخورلی 1402/11/5 هفت شهر عشق: نگاهی نو به حماسه عاشورا مهدی خدامیان آرانی 4.4 2 صفحۀ 229 ابن زیاد رو به زینب میکند و میگوید: دیدی که چگونه برادرت کشته شد، دیدی که چگونه پسرت و همهی عزیزانت کشته شدند. همه منتظرند تا صدای گریه و شیون زینب داغدیده را بشنوند. او در روز عاشورا داغ عزیزان زیادی را دیده است. پسر جوانش و برادران و برادر زادگانش همه شهید شدهاند. گوش کن، این زینب است که سخن میگوید:( ما راَیتُ الّا جمیلاً ) من جز زیبایی ندیدم!... 0 6 پارمیس میراخورلی 1402/11/4 هفت شهر عشق: نگاهی نو به حماسه عاشورا مهدی خدامیان آرانی 4.4 2 صفحۀ 23 نمیدانم چرا مدینه با خاندان پیامبر این قدر نامهربان بود. تشییع پیکر مادری پهلو شکسته در دل شب، اشک شبانهی علی کنار قبر همسر در دل شب، تیر باران پیکر امام حسن و اکنون هم آغاز سفر حسین در دل شب! خداحافظ ای مدینه! خداحافظ ای کوچهی بنی هاشم!... 0 5 پارمیس میراخورلی 1402/9/29 بی خیالی (هنر ظریف بی خیالی) مارک منسون 3.9 61 صفحۀ 21 بی خیالی یعنی با ترسناک ترین و دشوار ترین چالش های زندگی مواجه شدن و همچنان ادامه دادن... 0 3 پارمیس میراخورلی 1402/9/29 بی خیالی (هنر ظریف بی خیالی) مارک منسون 3.9 61 صفحۀ 20 درد، رشتهای لاینفک از تار و پود زندگی است و پاره کردن آن نه تنها غیرممکن، بلکه مخرب خواهد بود! 0 6