بریدۀ کتاب

هفت شهر عشق: نگاهی نو به حماسه عاشورا
بریدۀ کتاب

صفحۀ 229

ابن زیاد رو به زینب می‌کند و می‌گوید: دیدی که چگونه برادرت کشته شد، دیدی که چگونه پسرت و همه‌ی عزیزانت کشته شدند. همه منتظرند تا صدای گریه و شیون زینب داغدیده را بشنوند. او در روز عاشورا داغ عزیزان زیادی را دیده است. پسر جوانش و برادران و برادر زادگانش همه شهید شده‌اند. گوش کن، این زینب است که سخن می‌گوید:( ما راَیتُ الّا جمیلاً ) من جز زیبایی ندیدم!...

ابن زیاد رو به زینب می‌کند و می‌گوید: دیدی که چگونه برادرت کشته شد، دیدی که چگونه پسرت و همه‌ی عزیزانت کشته شدند. همه منتظرند تا صدای گریه و شیون زینب داغدیده را بشنوند. او در روز عاشورا داغ عزیزان زیادی را دیده است. پسر جوانش و برادران و برادر زادگانش همه شهید شده‌اند. گوش کن، این زینب است که سخن می‌گوید:( ما راَیتُ الّا جمیلاً ) من جز زیبایی ندیدم!...

5

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.