بریده کتابهای از قیطریه تا اورنج کانتیآراد ارجمندی1402/08/20از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 42بیماری و نیایش طی تاریخ با هم جلو آمده اند.از سرزمینی به سرزمین دیگر و از عصری به عصر دیگر.تاریخ تمدن لبالب از نیایش برای رویایی با بیماری هاست،چه در یهودیت چه در مسیحیت و چه در اسلام.03آراد ارجمندی1402/09/16از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 218فاصلهی مرد و زن جنسی نیست،فاصله شان در جایگاه شان است.مرد در امپراتوری مردانه اش قدم میزند،با هیبتی مقتدرانه و در عین حال آمیخته با بیم.زن اما در جایگاه تثبیت شده ای قرار ندارد،عشق ورز است و به دنبال ابراز عشق،عشق می طلبد و عشق.01آراد ارجمندی1402/09/16از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 219ماهیت عشق برگرفته از زن است،چون می تواند مادر شود.چون فرزندش را در کانون جهان قرار می دهد و دنیا را در قلبش.018آراد ارجمندی1402/08/20از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 34یادت می آید رفته بودی سهراب سپهری را در بستر سرطان ببینی و ندیدی؟که می گفت:«زندگی درک همین اکنون است.» می گفت:«زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد.»034آراد ارجمندی1402/09/04از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 160فرزند برای مادر در ابدیتی تغییر ناپذیر می ماند. فرزندش بزرگ شده اما قلب مادر پیر نشده و مثل همان لحظه ای که به دنیا آورده تند می زند و لبالب است از شور.016آنی از آن سوی تپه ها:)6 روز پیشاز قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 25102آراد ارجمندی1402/08/22از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 82سرطانی ها نه فقط با بیماری،که با زمان هم می جنگند.آن ها که بیمار نیستند نمیفهمند «زمان»یعنی چه.نمی دانند ماه و روز و هفته چه معنایی دارد.026آنی از آن سوی تپه ها:)1403/02/11از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 213جنون زندگی جای خود، اما به ظاهر جذابیتی در مرگ جاری است که همه را مفتون می سازد. همیشه، همه وقت، همه جا.038
بریده کتابهای از قیطریه تا اورنج کانتیآراد ارجمندی1402/08/20از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 42بیماری و نیایش طی تاریخ با هم جلو آمده اند.از سرزمینی به سرزمین دیگر و از عصری به عصر دیگر.تاریخ تمدن لبالب از نیایش برای رویایی با بیماری هاست،چه در یهودیت چه در مسیحیت و چه در اسلام.03آراد ارجمندی1402/09/16از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 218فاصلهی مرد و زن جنسی نیست،فاصله شان در جایگاه شان است.مرد در امپراتوری مردانه اش قدم میزند،با هیبتی مقتدرانه و در عین حال آمیخته با بیم.زن اما در جایگاه تثبیت شده ای قرار ندارد،عشق ورز است و به دنبال ابراز عشق،عشق می طلبد و عشق.01آراد ارجمندی1402/09/16از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 219ماهیت عشق برگرفته از زن است،چون می تواند مادر شود.چون فرزندش را در کانون جهان قرار می دهد و دنیا را در قلبش.018آراد ارجمندی1402/08/20از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 34یادت می آید رفته بودی سهراب سپهری را در بستر سرطان ببینی و ندیدی؟که می گفت:«زندگی درک همین اکنون است.» می گفت:«زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد.»034آراد ارجمندی1402/09/04از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 160فرزند برای مادر در ابدیتی تغییر ناپذیر می ماند. فرزندش بزرگ شده اما قلب مادر پیر نشده و مثل همان لحظه ای که به دنیا آورده تند می زند و لبالب است از شور.016آنی از آن سوی تپه ها:)6 روز پیشاز قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 25102آراد ارجمندی1402/08/22از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 82سرطانی ها نه فقط با بیماری،که با زمان هم می جنگند.آن ها که بیمار نیستند نمیفهمند «زمان»یعنی چه.نمی دانند ماه و روز و هفته چه معنایی دارد.026آنی از آن سوی تپه ها:)1403/02/11از قیطریه تا اورنج کانتیحمیدرضا صدر4.228صفحۀ 213جنون زندگی جای خود، اما به ظاهر جذابیتی در مرگ جاری است که همه را مفتون می سازد. همیشه، همه وقت، همه جا.038