بریده کتابهای چیزهای تیز تندیس اسدآبادی 1403/5/1 چیزهای تیز گیلیان فلین 3.3 9 صفحۀ 94 0 5 مبینا 1402/9/17 چیزهای تیز گیلیان فلین 3.3 9 صفحۀ 265 یک خواب. ماریان، ماریان با همان لباس شب سفیدش که از عرق چسبناک شده، زلفان بلوندش روی گونه هایش افتاده. دستم را میگیرد و سعی میکند مرا از تخت بیرون بکشد. به پچ پچ میگوید: »اینجا امن نیست. اینجا برای تو امن نیست.« من به او میگویم مرا به حال خودم بگذارد. 0 8
بریده کتابهای چیزهای تیز تندیس اسدآبادی 1403/5/1 چیزهای تیز گیلیان فلین 3.3 9 صفحۀ 94 0 5 مبینا 1402/9/17 چیزهای تیز گیلیان فلین 3.3 9 صفحۀ 265 یک خواب. ماریان، ماریان با همان لباس شب سفیدش که از عرق چسبناک شده، زلفان بلوندش روی گونه هایش افتاده. دستم را میگیرد و سعی میکند مرا از تخت بیرون بکشد. به پچ پچ میگوید: »اینجا امن نیست. اینجا برای تو امن نیست.« من به او میگویم مرا به حال خودم بگذارد. 0 8