بریده کتابهای تن تن و سندباد سجاد علی پور 1403/5/30 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 18 با این حرف سندباد، کاپیتان هادوک، بلند خندید و گفت:((پس تو جادوگر هم هستی سندباد؟ پیش از تو خیلی از جادوگرهای قبیله های آفریقایی خواستند ما را از سرزمین قصه هایشان محروم کنند؛ ولی نتوانستند. ما همه ی حیله های آن ها را نقش بر آب کردیم.)) 0 0 سجاد علی پور 1403/5/30 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 12 کاپیتان هادوک از همان جا که نشسته بود دستش را دراز کرد و یقه ی پیرمرد را چنگ زد و گفت:((الان خفه ات می کنم پیرمرد! به ما می گویی قصد بد داریم؟! ما به هر جا که پا می گذاریم، ارباب و صاحب صدایمان می کنند. باور نمی کنی، برو ماجراهای تن تن را بخوان.)) 0 3 محمدصالح فرازمند 1402/11/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 1 نه به تن تن، نه به سوپرمن، نه به تارزان، نه به غرب گرایی از ماهواره دور شوید، خودمان برترین داستان ها و افسانه های پند آموز را داریم. 1 3 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 153 پیرمرد آهی کشید و گفت:((می گویند با ماهواره. صنعت این قرن است. آن ها این بار از بالا به سرزمین قصه های مشرق زمین حمله کرده اند. می گویند که قصد کرده اند با این دستگاه همه چیز ما را عوض کنند، می خواهند رنگ و رو، زندگی، حرف زدن، راه رفتن، خورد و خوراک، پوشاک و همه چیز ما را به جانبی که خودشان صلاح می دانند ببرند.)) 0 0 برادلی چاکرز:) 1402/11/14 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 154 اسم این کتاب تن تن و سندباد است. قصه های آن را برای هر کس که در این آبادی و آبادی های دیگر است روایت کن. این را بدان، که تا زمانی که در سرزمین قصه های مشرق زمین،قصه های قهرمانان آن رواج دارد، از تن تن و سوپرمن و تارزان و دوستانشان کار چندانی ساخته نیست. 0 1 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 78 نگهداری پیروزی، گاهی مشکل تر از به دست آوردن آن است. 0 2 فاطمه.خ 1402/9/20 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 65 سوپر من خنده خشم آلودی کرد و گفت:<<آه خدای من ببین کی مرا تهدید میکند!>> -حالا برای اینکه به تو و دوستانت فرصتی داده باشم از یک تا هفت می شمارم. یک. دو . سه . چهار . پنج . شش . هفت... خوب علاء الدین رفیقت را خبر کن! در این زمان علاء الدین از زیر پیراهنش پینه سوزی بیرون آورد و زیر لب وردی خواند. هنوز لب های علاءالدین بی صدا تکان می خورد که از داخل چراغ پینه سوز غولی بیرون آمد و گفت:<<... 0 2 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 65 سرزمین قصه های مشرق زمین، به قهرمانان قصه های خودش تعلق دارد. هیچ بیگانه ای حق ندارد وارد این سرزمین بشود. 0 1 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 78 علاء الدین پرسید:((چرا آنها این قدر به سرزمین افسانه های مشرق زمین علاقه دارند؟)) سندباد جواب داد:((برای اینکه پای ما را از سرزمین خودمان قطع کنند تا بتوانند صاحب همه ی مشرق زمین بشوند. آنها به خوبی می دانند که مشرق زمین بدون سرزمین قصه هایشان، یعنی هیچ چیز.)) 0 2
بریده کتابهای تن تن و سندباد سجاد علی پور 1403/5/30 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 18 با این حرف سندباد، کاپیتان هادوک، بلند خندید و گفت:((پس تو جادوگر هم هستی سندباد؟ پیش از تو خیلی از جادوگرهای قبیله های آفریقایی خواستند ما را از سرزمین قصه هایشان محروم کنند؛ ولی نتوانستند. ما همه ی حیله های آن ها را نقش بر آب کردیم.)) 0 0 سجاد علی پور 1403/5/30 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 12 کاپیتان هادوک از همان جا که نشسته بود دستش را دراز کرد و یقه ی پیرمرد را چنگ زد و گفت:((الان خفه ات می کنم پیرمرد! به ما می گویی قصد بد داریم؟! ما به هر جا که پا می گذاریم، ارباب و صاحب صدایمان می کنند. باور نمی کنی، برو ماجراهای تن تن را بخوان.)) 0 3 محمدصالح فرازمند 1402/11/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 1 نه به تن تن، نه به سوپرمن، نه به تارزان، نه به غرب گرایی از ماهواره دور شوید، خودمان برترین داستان ها و افسانه های پند آموز را داریم. 1 3 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 153 پیرمرد آهی کشید و گفت:((می گویند با ماهواره. صنعت این قرن است. آن ها این بار از بالا به سرزمین قصه های مشرق زمین حمله کرده اند. می گویند که قصد کرده اند با این دستگاه همه چیز ما را عوض کنند، می خواهند رنگ و رو، زندگی، حرف زدن، راه رفتن، خورد و خوراک، پوشاک و همه چیز ما را به جانبی که خودشان صلاح می دانند ببرند.)) 0 0 برادلی چاکرز:) 1402/11/14 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 154 اسم این کتاب تن تن و سندباد است. قصه های آن را برای هر کس که در این آبادی و آبادی های دیگر است روایت کن. این را بدان، که تا زمانی که در سرزمین قصه های مشرق زمین،قصه های قهرمانان آن رواج دارد، از تن تن و سوپرمن و تارزان و دوستانشان کار چندانی ساخته نیست. 0 1 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 78 نگهداری پیروزی، گاهی مشکل تر از به دست آوردن آن است. 0 2 فاطمه.خ 1402/9/20 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 65 سوپر من خنده خشم آلودی کرد و گفت:<<آه خدای من ببین کی مرا تهدید میکند!>> -حالا برای اینکه به تو و دوستانت فرصتی داده باشم از یک تا هفت می شمارم. یک. دو . سه . چهار . پنج . شش . هفت... خوب علاء الدین رفیقت را خبر کن! در این زمان علاء الدین از زیر پیراهنش پینه سوزی بیرون آورد و زیر لب وردی خواند. هنوز لب های علاءالدین بی صدا تکان می خورد که از داخل چراغ پینه سوز غولی بیرون آمد و گفت:<<... 0 2 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 65 سرزمین قصه های مشرق زمین، به قهرمانان قصه های خودش تعلق دارد. هیچ بیگانه ای حق ندارد وارد این سرزمین بشود. 0 1 سجاد علی پور 1403/6/1 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 4.0 61 صفحۀ 78 علاء الدین پرسید:((چرا آنها این قدر به سرزمین افسانه های مشرق زمین علاقه دارند؟)) سندباد جواب داد:((برای اینکه پای ما را از سرزمین خودمان قطع کنند تا بتوانند صاحب همه ی مشرق زمین بشوند. آنها به خوبی می دانند که مشرق زمین بدون سرزمین قصه هایشان، یعنی هیچ چیز.)) 0 2