بریدههای کتاب نغمه آشیل کوثر باقری 1404/3/30 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 92 آیا هنگامی که خاکسترش را روی خاکسترم میریزند احساسش خواهم کرد؟ 0 0 دختر پیپ و راوی 1403/4/13 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 375 "من نتونستم ازش یه خدا بسازم." "ولی تو ساختی." 0 5 Galile 1403/8/15 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 375 0 18 _ 1404/5/27 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 369 «درسته. اما شهرت چیز عجیبیه. بعضیها بعد از مرگ بهش میرسن، در حالی که مال بقیه محو میشه. چیزی که تو یک نسل تحسین میشه تو نسل دیگه منفوره.» 0 1 asal🪽 1404/5/28 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 375 "تو تاریکی دو سایه، تو غروب ناامیدکننده سنگینی شکل میگیرن. دست هاشون به هم میرسه و نور مثل صد کوزه طلا بالای سرشون از خورشید بیرون میریزه" 5 32 amitis 1404/6/17 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 28 گفته شده که صدای مردگان، زندگان را به جنون میکشاند. 0 15 amitis 1404/6/19 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 104 چشمانش را باز کرد. "یه قهرمان رو نام ببر که همیشه شاد بوده باشه. نمیتونی، نه؟" 0 11 amitis 1404/6/19 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 184 ابرویش را بالا برد و گفت: "خدایان هیچوقت نمیذارن که هم مشهور باشی و هم شاد. یه راز رو بهت میگم." از اینکه اینگونه سخن میگفت بسیار خوشم میآمد. "بگو." "قراره من اولین قهرمان خوشبخت و شاد باشم." دست مرا در دستش نگه داشت. "قسم بخور." "من چرا قسم بخورم؟" "چون تو دلیل این تصمیم هستی. قسم بخور." به اون گفتم: "قسم میخورم." مدهوش رنگ سرخ گونه ها و شعلهی سرکش چشمانش شدم. او نیز تکرار کرد: "منم قسم میخورم." 0 8 amitis 1404/6/19 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 117 هنگام خواب آشیل با خوابآلودگی نجوا کرد: "اگه مجبور شدی به جنگ بری، بدون که همراهت میآم." و سپس خوابیدیم. 0 7 آرچـــی 7 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 49 او منظورش را همان طور که بود بیان میکرد؛اما اگر کسی واضح سخن نمیگفت گیج میشد.بعضی ها ممکن است این را سادگی بدانند؛اما آیا بهتر نیست که همیشه اصل مطلب بیان شود؟ 0 1 amitis 6 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 185 به پاسخ مادرش اهمیتی ندادم، نیازی هم به کمکش نداشتم؛ زیرا قصد نداشتم پس از آشیل به زندگیام ادامه دهم. 0 45 amitis 6 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 247 شنیده بودم مردمانی که نزدیک آبشار ساکن هستند بعد از مدتی دیگر صدای آب به گوششان نمیخورد، من نیز یاد گرفتم که در کنار هجمههای شوم سرنوشت به زندگیام برسم. 0 9 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 287 کایرون میگفت: "اگر یکی از این گرگ ها در کمین نشسته باشه، باید چیزی به اون بدی که بیشتر از جونت براش اهمیت داشته باشه." 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 296 اهمیتی نداره هرکس اهل کجا باشه. ارزشش بیشتر از دیگری نیست. 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 340 عرق از سر و روی آشیل میچکد و به تندی نفس میکشد؛ اما توقف نمیکند و فریاد میزند: "هکتور!" و باری دیگر شکار آغاز میشود. در گوشه کناری خدایان باهم نجوا میکنند: او یکی از ما را شکست داده است. اگر به شهر حمله کند چه اتفاقی میافتد؟ هنوز مقدر نیست که تروی سقوط کند. و من با خود میگویم: بهخاطر تروی به خود ترس راه ندهید. او فقط به دنبال هکتور است. هکتور و فقط هکتور. هنگامی که هکتور بمیرد اون نیز متوقف میشود. 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 336 آشیل سرش را بالا میآورد. چشمانش خونآلود و مرگبار است. "ای کاش میذاشتم همتون بمیرید." 0 2 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 336 "وقتی که زنده بود باید بهش بیشتر اهمیت میدادی نه حالا که مرده." 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 342 روح هردومون رو به آرامش برسون. منو بسوزون و دفنم کن. در بین سایه ها منتظرت میمونم. منتظرت... 0 2 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 347 خاکسترم را جمع میکند، هرچند که این وظیفهی زنان است. خاکسترم را در زیباترین کوزهای میریزد که در اردوگاهمان یافت میشود و به یونانیانی که نظارهگر هستند، نگاه میکند و میگوید: "هنگامی که منم مردم، میخوام خاکسترم را در این کوزه بریزید و هردومون رو باهم دفن کنید." 0 2 آرچـــی 3 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 87 آشیل,هیچ قانونی برای عادل بودن خدایان وجود نداره و از همه چیز گذشته شاید اندوه اصلی این باشه که وقتی عزیزت دنیا رو ترک میکنه تو هنوز زنده مونده باشی _کایرون_ 0 1
بریدههای کتاب نغمه آشیل کوثر باقری 1404/3/30 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 92 آیا هنگامی که خاکسترش را روی خاکسترم میریزند احساسش خواهم کرد؟ 0 0 دختر پیپ و راوی 1403/4/13 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 375 "من نتونستم ازش یه خدا بسازم." "ولی تو ساختی." 0 5 Galile 1403/8/15 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 375 0 18 _ 1404/5/27 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 369 «درسته. اما شهرت چیز عجیبیه. بعضیها بعد از مرگ بهش میرسن، در حالی که مال بقیه محو میشه. چیزی که تو یک نسل تحسین میشه تو نسل دیگه منفوره.» 0 1 asal🪽 1404/5/28 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 375 "تو تاریکی دو سایه، تو غروب ناامیدکننده سنگینی شکل میگیرن. دست هاشون به هم میرسه و نور مثل صد کوزه طلا بالای سرشون از خورشید بیرون میریزه" 5 32 amitis 1404/6/17 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 28 گفته شده که صدای مردگان، زندگان را به جنون میکشاند. 0 15 amitis 1404/6/19 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 104 چشمانش را باز کرد. "یه قهرمان رو نام ببر که همیشه شاد بوده باشه. نمیتونی، نه؟" 0 11 amitis 1404/6/19 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 184 ابرویش را بالا برد و گفت: "خدایان هیچوقت نمیذارن که هم مشهور باشی و هم شاد. یه راز رو بهت میگم." از اینکه اینگونه سخن میگفت بسیار خوشم میآمد. "بگو." "قراره من اولین قهرمان خوشبخت و شاد باشم." دست مرا در دستش نگه داشت. "قسم بخور." "من چرا قسم بخورم؟" "چون تو دلیل این تصمیم هستی. قسم بخور." به اون گفتم: "قسم میخورم." مدهوش رنگ سرخ گونه ها و شعلهی سرکش چشمانش شدم. او نیز تکرار کرد: "منم قسم میخورم." 0 8 amitis 1404/6/19 نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 117 هنگام خواب آشیل با خوابآلودگی نجوا کرد: "اگه مجبور شدی به جنگ بری، بدون که همراهت میآم." و سپس خوابیدیم. 0 7 آرچـــی 7 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 49 او منظورش را همان طور که بود بیان میکرد؛اما اگر کسی واضح سخن نمیگفت گیج میشد.بعضی ها ممکن است این را سادگی بدانند؛اما آیا بهتر نیست که همیشه اصل مطلب بیان شود؟ 0 1 amitis 6 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 185 به پاسخ مادرش اهمیتی ندادم، نیازی هم به کمکش نداشتم؛ زیرا قصد نداشتم پس از آشیل به زندگیام ادامه دهم. 0 45 amitis 6 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 247 شنیده بودم مردمانی که نزدیک آبشار ساکن هستند بعد از مدتی دیگر صدای آب به گوششان نمیخورد، من نیز یاد گرفتم که در کنار هجمههای شوم سرنوشت به زندگیام برسم. 0 9 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 287 کایرون میگفت: "اگر یکی از این گرگ ها در کمین نشسته باشه، باید چیزی به اون بدی که بیشتر از جونت براش اهمیت داشته باشه." 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 296 اهمیتی نداره هرکس اهل کجا باشه. ارزشش بیشتر از دیگری نیست. 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 340 عرق از سر و روی آشیل میچکد و به تندی نفس میکشد؛ اما توقف نمیکند و فریاد میزند: "هکتور!" و باری دیگر شکار آغاز میشود. در گوشه کناری خدایان باهم نجوا میکنند: او یکی از ما را شکست داده است. اگر به شهر حمله کند چه اتفاقی میافتد؟ هنوز مقدر نیست که تروی سقوط کند. و من با خود میگویم: بهخاطر تروی به خود ترس راه ندهید. او فقط به دنبال هکتور است. هکتور و فقط هکتور. هنگامی که هکتور بمیرد اون نیز متوقف میشود. 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 336 آشیل سرش را بالا میآورد. چشمانش خونآلود و مرگبار است. "ای کاش میذاشتم همتون بمیرید." 0 2 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 336 "وقتی که زنده بود باید بهش بیشتر اهمیت میدادی نه حالا که مرده." 0 3 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 342 روح هردومون رو به آرامش برسون. منو بسوزون و دفنم کن. در بین سایه ها منتظرت میمونم. منتظرت... 0 2 amitis 5 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 347 خاکسترم را جمع میکند، هرچند که این وظیفهی زنان است. خاکسترم را در زیباترین کوزهای میریزد که در اردوگاهمان یافت میشود و به یونانیانی که نظارهگر هستند، نگاه میکند و میگوید: "هنگامی که منم مردم، میخوام خاکسترم را در این کوزه بریزید و هردومون رو باهم دفن کنید." 0 2 آرچـــی 3 روز پیش نغمه آشیل مدلین میلر 4.4 35 صفحۀ 87 آشیل,هیچ قانونی برای عادل بودن خدایان وجود نداره و از همه چیز گذشته شاید اندوه اصلی این باشه که وقتی عزیزت دنیا رو ترک میکنه تو هنوز زنده مونده باشی _کایرون_ 0 1