بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بریده‌ کتاب‌های رشد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 47

کسی که عاشق حق شد، عاشق خلق می‎شود که: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. و این عشق می‎شود زیربنای مبارزه و امربه ‎معروف و نهی ‎ازمنکر. کسی که عاشق شد، خواستار بهروزی و بهزیستی و رشد و حرکت و کمال معشوق است و در این دید حتی یک پر سبزی و یک لقمه نان و یک ورق کاغذ هم هدر نمی‎شود و ضایع نمی‎گردد، که باید هر چیز به رشد خود و کمال خود برسد ... و این فرد چگونه می‎تواند شاهد ازدست‎ رفتن استعدادهای خلق باشد ... کسی که عشق به حق دارد عاشق خلق می‎شود و آن‎ها را از بت‎ها و طاغوت‎ها و شیطان‎ها نجات می‎دهد، هر چند به درگیری و مبارزه با آن‎ها بینجامد ... مومن نمی‎تواند بی‎تفاوت و یا سازش‎گر بماند ... مومن برای انتخاب شکل‎های مبارزه ‎اش، ملاک‎هایی دارد و نورهایی دارد. هدف او و شرایط او و دشمن او، شکل مبارزه او را مشخص می‎کند ... صبر و سازندگی و رشد دادن و عمل صالح و رشد کردن، ادامه ایمان هستند و دنباله عشق به حق ... عاشق حق از یک سو عمل می ‎آورد و شاهکار می‎ آفریند و از سوی دیگر همراه و همکار؛ چون در راه، درگیری‎هایی هست که به تنهایی نمی‎توان با آن‎ها روبرو شد.

بریدۀ کتاب

صفحۀ 34

باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بی نهایت سود بیاورد و باید به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و باید در جستجوی بازاری بود که رونق داشته باشد. یک بازار، بازار پایین است با خریدارهایی به نام دل و هوس‎ هایش و به نام مردم و حرف‎هایش و به نام دنیا و جلوه‎ هایش؛ و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام الله، مالک، رحیم و مهربان. آن بازار پایین نمی‎تواند این همه سرمایه انسان را جذب کند، سرمایه ‎ها گزاف هستند و متورم می‎شوند و عصیان می ‎آورند و بحران می‎ آفرینند ... من از خانه وسیع وجودم با قسمت‎های گوناگون و اتاق‎های متعدد، فقط به مستراحش چسبیده ‎ام و به آن مشغول شده‎ ام، درحالی‎که باید تمام این اتاق‎ها منظم می‎شد. همانطور که دست و پا و موی و اندامم را منظم می‎کنم و پرورش می‎دهم، باید دل و مغز و فکر و عقل و اراده ‎ام و روحم را پرورش می‎دادم و در جای خود می‎نهادم و در جای خود به جریان می ‎انداختم.