بریده کتابهای کاندید یا خوش باوری پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 80 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 44 دشمنان خواستند با قحطی بر ما دست یابند. بیست سرباز ترک سوگند خورده بودند که هرگز تسلیم نشوند.از فرط گرسنگی دو خواجهمان را خوردند تا سوگند خود را زیر پا نگذارند. پس از چند روز تصمیم گرفتند زنان را نیز بخورند. روحانی گفت از هریک از این زنان تنها یک سمت کپلشان را ببرید و با آن غذایی بسیار لذیذ بپزید. 2 7 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 59 عده ای داشتند آب دیگی عظیم را جوش میآوردند؛ عدهای دیگر سیخ آماده میکردند و همگی فریاد میکشیدند:"او یسوعی است، او یسوعی است!انتقاممان را میگیریم و دلی از عزا در میآوریم؛ بیایید یسوعی بخوریم،بیایید یسوعی بخوریم." 0 1 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 16 سربازان بلغار پس از آن که بارها و بارها به او تعرض کردند، شکمش را دریدند؛ سر جناب بارون که میخواست از دخترش دفاع کند، خرد کردند؛ خانم بارونس تکه تکه شد. 0 2 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 11 در محضر قانون از او سوال کردند آیا ترجیح میدهد سی و شش بار از تمام اعضای هنگ دو هزار نفره چوب بخورد یا یک باره دوازده گلولهی سربی به مغزش شلیک شود. هرچه گفت که آدمی مختار و آزاد است و او نه این را میخواهد و نه آن را، به ناچار میبایست یکی را برمیگزید؛ به نام این موهبت الهی که آزادی نام دارد، تصمیم گرفت سیوشش ترکه نوش جان کند.چهار هزار بار به او چوب زدند. وقتی میخواستند دور سوم را آغاز کنند، کاندید که دیگر به تنگ آمده بود گفت مرحمت نموده و سرش را متلاشی کنند. 0 11 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 45 مگر میشود از خود نفرت داشت و دلبستهی خودبود، به عبارتی، ماری را نوازش کرد که مارا میبلعد تا برسد به قلبمان و آن را بخورد؟ 0 4 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 24 پس از زمین لرزه ای که سهچهارم لیسبون را از بین برده بود، فرزانگان کشور برای ممانعت از نابودی کامل این خطه، راهی موثرتر از این نیافته بودند که برای مردم مراسم زیبای مرتدسوزانی برگزار کنند؛ دانشگاه کویمبرا به این نتیجه رسیده بود که منظرهی سوزاندن چند فرد با آتش ملایم طی مراسمی باشکوه، شگردی مطمئن برای جلوگیری از زمینلرزه است. 0 3 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 57 حالا که میبینم محکومم به اینکه تا آخر عمر هرگز به کونهگند زیبارو نظر نیفکنم، چطور انتظار داری ژامبون بخورم؟ تداوم روزهای فلاکتبار عمرم، وقتی مجبورم آنها را به دور از محبوب،در حسرت و نومیدی سر کنم، چه حاصلی دارد؟ 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 69 -شما راهبانی ندارید که درس بدهند، بحث و مناظره کنند، فرمان برانند، دسیسه بچینند و مردمی را که با آنها همعقیده نیستند بسوزانند؟ پیرمرد گفت: مگر دیوانه ایم؟ ما همه اینجا هم رأی و هم عقیده ایم و منظور شما را دربارهی راهبانی که میگویید نمیفهمیم. 0 1 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 83 کاندید گفت: پس این دنیا به چه منظور ساخته شده است؟ مارتن پاسخ داد: برای اینکه لج ما را در بیاورد. 0 11 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 14 همسر فرد سخنران که سرش را از پنجره بیرون آورده و دیده بود مردی آنجاست که تردید دارد پاپ دجال باشد، رویش سطلی پر از...پاشید. آه خدایا! شور مذهبی در زنان تا کجا پیش میرود! 0 2 پانیذ مالکی 1402/3/31 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 115 کاکامبو: غمانگیزتر از همه این است که کونهگند زیباییاش را از دست داده و به شدت زشت شده است. کاندید گفت: آه! خواه زشت باشد خواه زیبا، من مردی درستکارم و وظیفه ی من این است که همیشه او را دوست بدارم. 0 3 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 50 وقتی در یک دنیا به خواستهتان نمیرسید، در دنیایی دیگر آن را به دست خواهید آورد. 0 2 علی طالبلو 1403/5/24 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 124 مارتن نتیجه گرفت که آدمی برای این به دنیا آمده است تا در تشنجات تشویش یا رخوت، ملال روزگار بگذراند. کاندید قبول نداشت اما چیزی هم نمیگفت. پانگلس اعتراف کرد که همیشه رنج و سختی کشیده است؛ اما چون یکبار گفته که همه چیز خوب پیش میرود، همیشه بر سر این حرف میماند، اما به آن ایمان ندارد. 0 6 پانیذ مالکی 1402/3/30 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 87 کاندید گفت: حقیقت دارد که مردم همیشه در پاریس خنداناند؟ کشیش گفت: بله، اما از روی دلخوری و عصبانیت؛ چون مردم با قهقهه های بلند از همه چیز مینالند؛ اینجا حتی نفرتانگیزترین کارها را با خنده انجام میدهند. 0 16 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 74 وقتی در کارخانهی نیشکر کار میکنیم و انگشتمان زیر چرخ آسیاب میرود، دستمان را قطع میکنند؛ وقتی میخواهیم فرار کنیم، پایمان را میبُرند؛ من در هر دو وضعیت قرار گرفته ام. 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 74 کاکامبو گفت:خوش باوری چیست؟ کاندید گفت:دریغا! خوش باوری یعنی جنون اصرار بر اینکه همه چیز خوب است، آن هم وقتی که اوضاع خراب است. 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 13 روستا خاکستر شده بود. اینجا پیرمردان کتک خورده تماشاگر مرگ همسران گلو بریدهای بودند که کودکان را به پستانهای خونین خود گرفته بودند؛ آنجا دخترانی پس از برآوردن نیازهای طبیعی عدهای قهرمان، با شکم دریده آخرین نفسهای خود را میکشیدند؛ تعدادی نیمسوخته فریاد زنان میخواستند که کارشان را تمام کنند. مغز چند نفر کنار دست و پاهایی بریده روی زمین پاشیده شده بود. 0 2
بریده کتابهای کاندید یا خوش باوری پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 80 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 44 دشمنان خواستند با قحطی بر ما دست یابند. بیست سرباز ترک سوگند خورده بودند که هرگز تسلیم نشوند.از فرط گرسنگی دو خواجهمان را خوردند تا سوگند خود را زیر پا نگذارند. پس از چند روز تصمیم گرفتند زنان را نیز بخورند. روحانی گفت از هریک از این زنان تنها یک سمت کپلشان را ببرید و با آن غذایی بسیار لذیذ بپزید. 2 7 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 59 عده ای داشتند آب دیگی عظیم را جوش میآوردند؛ عدهای دیگر سیخ آماده میکردند و همگی فریاد میکشیدند:"او یسوعی است، او یسوعی است!انتقاممان را میگیریم و دلی از عزا در میآوریم؛ بیایید یسوعی بخوریم،بیایید یسوعی بخوریم." 0 1 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 16 سربازان بلغار پس از آن که بارها و بارها به او تعرض کردند، شکمش را دریدند؛ سر جناب بارون که میخواست از دخترش دفاع کند، خرد کردند؛ خانم بارونس تکه تکه شد. 0 2 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 11 در محضر قانون از او سوال کردند آیا ترجیح میدهد سی و شش بار از تمام اعضای هنگ دو هزار نفره چوب بخورد یا یک باره دوازده گلولهی سربی به مغزش شلیک شود. هرچه گفت که آدمی مختار و آزاد است و او نه این را میخواهد و نه آن را، به ناچار میبایست یکی را برمیگزید؛ به نام این موهبت الهی که آزادی نام دارد، تصمیم گرفت سیوشش ترکه نوش جان کند.چهار هزار بار به او چوب زدند. وقتی میخواستند دور سوم را آغاز کنند، کاندید که دیگر به تنگ آمده بود گفت مرحمت نموده و سرش را متلاشی کنند. 0 11 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 45 مگر میشود از خود نفرت داشت و دلبستهی خودبود، به عبارتی، ماری را نوازش کرد که مارا میبلعد تا برسد به قلبمان و آن را بخورد؟ 0 4 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 24 پس از زمین لرزه ای که سهچهارم لیسبون را از بین برده بود، فرزانگان کشور برای ممانعت از نابودی کامل این خطه، راهی موثرتر از این نیافته بودند که برای مردم مراسم زیبای مرتدسوزانی برگزار کنند؛ دانشگاه کویمبرا به این نتیجه رسیده بود که منظرهی سوزاندن چند فرد با آتش ملایم طی مراسمی باشکوه، شگردی مطمئن برای جلوگیری از زمینلرزه است. 0 3 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 57 حالا که میبینم محکومم به اینکه تا آخر عمر هرگز به کونهگند زیبارو نظر نیفکنم، چطور انتظار داری ژامبون بخورم؟ تداوم روزهای فلاکتبار عمرم، وقتی مجبورم آنها را به دور از محبوب،در حسرت و نومیدی سر کنم، چه حاصلی دارد؟ 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 69 -شما راهبانی ندارید که درس بدهند، بحث و مناظره کنند، فرمان برانند، دسیسه بچینند و مردمی را که با آنها همعقیده نیستند بسوزانند؟ پیرمرد گفت: مگر دیوانه ایم؟ ما همه اینجا هم رأی و هم عقیده ایم و منظور شما را دربارهی راهبانی که میگویید نمیفهمیم. 0 1 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 83 کاندید گفت: پس این دنیا به چه منظور ساخته شده است؟ مارتن پاسخ داد: برای اینکه لج ما را در بیاورد. 0 11 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 14 همسر فرد سخنران که سرش را از پنجره بیرون آورده و دیده بود مردی آنجاست که تردید دارد پاپ دجال باشد، رویش سطلی پر از...پاشید. آه خدایا! شور مذهبی در زنان تا کجا پیش میرود! 0 2 پانیذ مالکی 1402/3/31 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 115 کاکامبو: غمانگیزتر از همه این است که کونهگند زیباییاش را از دست داده و به شدت زشت شده است. کاندید گفت: آه! خواه زشت باشد خواه زیبا، من مردی درستکارم و وظیفه ی من این است که همیشه او را دوست بدارم. 0 3 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 50 وقتی در یک دنیا به خواستهتان نمیرسید، در دنیایی دیگر آن را به دست خواهید آورد. 0 2 علی طالبلو 1403/5/24 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 124 مارتن نتیجه گرفت که آدمی برای این به دنیا آمده است تا در تشنجات تشویش یا رخوت، ملال روزگار بگذراند. کاندید قبول نداشت اما چیزی هم نمیگفت. پانگلس اعتراف کرد که همیشه رنج و سختی کشیده است؛ اما چون یکبار گفته که همه چیز خوب پیش میرود، همیشه بر سر این حرف میماند، اما به آن ایمان ندارد. 0 6 پانیذ مالکی 1402/3/30 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 87 کاندید گفت: حقیقت دارد که مردم همیشه در پاریس خنداناند؟ کشیش گفت: بله، اما از روی دلخوری و عصبانیت؛ چون مردم با قهقهه های بلند از همه چیز مینالند؛ اینجا حتی نفرتانگیزترین کارها را با خنده انجام میدهند. 0 16 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 74 وقتی در کارخانهی نیشکر کار میکنیم و انگشتمان زیر چرخ آسیاب میرود، دستمان را قطع میکنند؛ وقتی میخواهیم فرار کنیم، پایمان را میبُرند؛ من در هر دو وضعیت قرار گرفته ام. 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 74 کاکامبو گفت:خوش باوری چیست؟ کاندید گفت:دریغا! خوش باوری یعنی جنون اصرار بر اینکه همه چیز خوب است، آن هم وقتی که اوضاع خراب است. 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/29 کاندید یا خوش باوری ولتر 3.5 30 صفحۀ 13 روستا خاکستر شده بود. اینجا پیرمردان کتک خورده تماشاگر مرگ همسران گلو بریدهای بودند که کودکان را به پستانهای خونین خود گرفته بودند؛ آنجا دخترانی پس از برآوردن نیازهای طبیعی عدهای قهرمان، با شکم دریده آخرین نفسهای خود را میکشیدند؛ تعدادی نیمسوخته فریاد زنان میخواستند که کارشان را تمام کنند. مغز چند نفر کنار دست و پاهایی بریده روی زمین پاشیده شده بود. 0 2