بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 13

روستا خاکستر شده بود. اینجا پیرمردان کتک خورده تماشاگر مرگ همسران گلو بریده‌ای بودند که کودکان را به پستان‌های خونین خود گرفته بودند؛ آنجا دخترانی پس از برآوردن نیازهای طبیعی عده‌ای قهرمان، با شکم دریده آخرین نفس‌های خود را می‌کشیدند؛ تعدادی نیم‌سوخته فریاد زنان می‌خواستند که کارشان را تمام کنند. مغز چند نفر کنار دست و پاهایی بریده روی زمین پاشیده شده بود.

روستا خاکستر شده بود. اینجا پیرمردان کتک خورده تماشاگر مرگ همسران گلو بریده‌ای بودند که کودکان را به پستان‌های خونین خود گرفته بودند؛ آنجا دخترانی پس از برآوردن نیازهای طبیعی عده‌ای قهرمان، با شکم دریده آخرین نفس‌های خود را می‌کشیدند؛ تعدادی نیم‌سوخته فریاد زنان می‌خواستند که کارشان را تمام کنند. مغز چند نفر کنار دست و پاهایی بریده روی زمین پاشیده شده بود.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.