بریدۀ کتاب
گفت: مریض کدام یکیتان است؟ با دست به آیدین اشاره کردم و نشستم. دکتر گفت: چهاش هست؟ گفتم: توی سرش بازار مسگرهاست، توی دلش رخت میشویند، توی پاهاش سیم میکشند. دکتر گفت: ببرش دیوانه خانه!
گفت: مریض کدام یکیتان است؟ با دست به آیدین اشاره کردم و نشستم. دکتر گفت: چهاش هست؟ گفتم: توی سرش بازار مسگرهاست، توی دلش رخت میشویند، توی پاهاش سیم میکشند. دکتر گفت: ببرش دیوانه خانه!
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.