بریدۀ کتاب

مردی با آرزوهای دوربرد: روایت‌هایی از پدرموشکی ایران
بریدۀ کتاب

صفحۀ 9

البته مواد لازم برای افتتاح ساختمان‌ها و بناهای مربوط به موشکی، قیچی و روبان و پرده و این چیزها نبود. همه مهمان‌های افتتاحیه جمع می‌شدند. حاج حسن از یک مداح دعوت می‌کرد که توی مراسم روضه بخواند. می‌گفت می‌خواهم ذکر ائمه اولِ کار برود توی روحِ ساختمان و متبرک شود فضایش. آخر عاشق ائمه بود.

البته مواد لازم برای افتتاح ساختمان‌ها و بناهای مربوط به موشکی، قیچی و روبان و پرده و این چیزها نبود. همه مهمان‌های افتتاحیه جمع می‌شدند. حاج حسن از یک مداح دعوت می‌کرد که توی مراسم روضه بخواند. می‌گفت می‌خواهم ذکر ائمه اولِ کار برود توی روحِ ساختمان و متبرک شود فضایش. آخر عاشق ائمه بود.

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.