بریدۀ کتاب

خورشید نیمه شب
بریدۀ کتاب

صفحۀ 105

این هم دقیقا همان‌طوری بود‌.چیزی را نمی‌توانستی ببینی، زندگی‌ات را می‌کردی و یک‌روز عینا حس می‌کردی در میدان گرانشی گرفتار شده‌ای و بعد گم‌شده‌ای؛ تو به درون سیاه چاله‌ی نومیدی و یاس بی‌پایان کشیده شده‌ای.

این هم دقیقا همان‌طوری بود‌.چیزی را نمی‌توانستی ببینی، زندگی‌ات را می‌کردی و یک‌روز عینا حس می‌کردی در میدان گرانشی گرفتار شده‌ای و بعد گم‌شده‌ای؛ تو به درون سیاه چاله‌ی نومیدی و یاس بی‌پایان کشیده شده‌ای.

187

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.