بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 105

ایوان ایلیچ می‌دانست که خودش سبب افسردگی آن‌هاست اما کاری از دستش ساخته نیست. دوستان پس از صرف شام به خانه‌هاشان می‌رفتند و ایوان ایلیچ را با این فکر تنها می‌گذاشتند که زندگی‌اش زهرآگین شده و زندگی را به کام دیگران نیز زهر می‌کند و این زهر بی‌آن‌که ذره‌ای کاهش یابد هرچه عمیق‌تر در تمام وجودش نفوذ می‌کند.

ایوان ایلیچ می‌دانست که خودش سبب افسردگی آن‌هاست اما کاری از دستش ساخته نیست. دوستان پس از صرف شام به خانه‌هاشان می‌رفتند و ایوان ایلیچ را با این فکر تنها می‌گذاشتند که زندگی‌اش زهرآگین شده و زندگی را به کام دیگران نیز زهر می‌کند و این زهر بی‌آن‌که ذره‌ای کاهش یابد هرچه عمیق‌تر در تمام وجودش نفوذ می‌کند.

(0/1000)

نظرات

چقدر این یه تیکه منه!
2
به طرز عجیبی احساسات زیاد و فراگیری رو در یک جمله شرح داده!
تازگی هروقت این احساس بهم دست می‌ده، این جمله در ذهنم تکرار می‌شه. که ایوان ایلیچ هم همینطور بود… 
مایهٔ رنج و عذابِ دوستانِ جانی‌ام
هم غیابم پرملال و هم حضورم سوت‌و‌کور...
@Rana