بریدۀ کتاب

تافی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 357

برای دریا چه فرق می‌کند که من لباس ابریشم پوشیده باشم و بخندم یا اینکه با دامنی پاره زار بزنم. دریا کار خودش را می‌کند جلو می‌آید عقب می‌رود نفس می‌کشد خشمگین می‌شود و آرام می‌شود و من کنار دریا فریاد می‌کشم. دریا فقط صدای خودش را می‌شنود نه صدای آن‌هایی که فریاد می‌زنند و می‌پرسند، چه باید بکنند. ای کاش شبیه دریا بودم.

برای دریا چه فرق می‌کند که من لباس ابریشم پوشیده باشم و بخندم یا اینکه با دامنی پاره زار بزنم. دریا کار خودش را می‌کند جلو می‌آید عقب می‌رود نفس می‌کشد خشمگین می‌شود و آرام می‌شود و من کنار دریا فریاد می‌کشم. دریا فقط صدای خودش را می‌شنود نه صدای آن‌هایی که فریاد می‌زنند و می‌پرسند، چه باید بکنند. ای کاش شبیه دریا بودم.

8

25

(0/1000)

نظرات

به قولِ ابتهاج:
"ما همچو خَسی بر سر دریای وجودیم
دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت" 

7