بریدۀ کتاب
من روزها را هفتتا هفتتا میشمردم. تمام عددهایم مضربی از هفت بود. هر یکشنبه که به آخرین عدد هفتتایی میرسیدم، نمیدانستم که یک هفته دیگر از عمرم تلف شده یا اینکه یک هفته به آزادیام نزدیکتر شدهام.
من روزها را هفتتا هفتتا میشمردم. تمام عددهایم مضربی از هفت بود. هر یکشنبه که به آخرین عدد هفتتایی میرسیدم، نمیدانستم که یک هفته دیگر از عمرم تلف شده یا اینکه یک هفته به آزادیام نزدیکتر شدهام.
14
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.