بریدهای از کتاب سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش! اثر فائضه حدادی
1403/5/1
صفحۀ 94
با چه لیاقتی سحرِ اربعین توی حرم امام حسین چمباتمه زده ام و دارم برای آب سردکن گوشۀ حرم حرف می زنم. خوب جایی ساکن شده ای ها! ببین رویت نوشته اند؛ وقف حرم اباعبدالله. خوش به حالت؛ ولی کمی دیر کرده ای رفیق. چه می شد اگر ماشین زمان داشتی و یک توک پا می فتی به دهم محرم سال 16 و کودکان تشنۀ اربابت را سیراب می کردی و برمی گشتی؟ می شدی جزو یاران حضرت سقا.
با چه لیاقتی سحرِ اربعین توی حرم امام حسین چمباتمه زده ام و دارم برای آب سردکن گوشۀ حرم حرف می زنم. خوب جایی ساکن شده ای ها! ببین رویت نوشته اند؛ وقف حرم اباعبدالله. خوش به حالت؛ ولی کمی دیر کرده ای رفیق. چه می شد اگر ماشین زمان داشتی و یک توک پا می فتی به دهم محرم سال 16 و کودکان تشنۀ اربابت را سیراب می کردی و برمی گشتی؟ می شدی جزو یاران حضرت سقا.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.