بریدۀ کتاب

سمفونی مردگان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 177

تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.

تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.

1.0k

75

(0/1000)

نظرات

👏🏻

1

اثر بسیار زیبای شادروان عباس معروفی ، با آن قلمی که در پیچ و خم زمان گم شده است 

1