بریدۀ کتاب

قلندر و قلعه: بر اساس زندگی شیخ شهاب الدین سهروردی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 102

یحیی! می‌گویند وقتی که منصور حلاج را بر دار می‌زدند، به دوست قدیمی اش که در آن صحنه حاضر بود، نگاه کرد و گفت: " این که می‌بینی، نتیجه و پیامد آن یک نگاه است که در دوران نوجوانی، در کوچه‌مان به روی زنی کردم که در پشت بام بود!" یحیی در زندگی تو هم نگاهی هست که شاید سرانجام سرت را بر باد دهد. اما همین نگاه‌ها ارجمندند، برای این‌که آتش‌زنه شعله عشقند و این شعله اگر دار و ندارت را به آتش کشد، باز هم به دار و ندارت می‌ارزد!

یحیی! می‌گویند وقتی که منصور حلاج را بر دار می‌زدند، به دوست قدیمی اش که در آن صحنه حاضر بود، نگاه کرد و گفت: " این که می‌بینی، نتیجه و پیامد آن یک نگاه است که در دوران نوجوانی، در کوچه‌مان به روی زنی کردم که در پشت بام بود!" یحیی در زندگی تو هم نگاهی هست که شاید سرانجام سرت را بر باد دهد. اما همین نگاه‌ها ارجمندند، برای این‌که آتش‌زنه شعله عشقند و این شعله اگر دار و ندارت را به آتش کشد، باز هم به دار و ندارت می‌ارزد!

5

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.