بریدهای از کتاب چایت را من شیرین می کنم اثر زهرا اسعدبلنددوست
1403/6/4
صفحۀ 74
مادربزرگم همیشه می گفت:(( به درد رویاهات که نخوری، گاهی تو بیست سالگی، گاهی تو چهل سالگی، میری تو کمای زندگی. اون وقته که مجبوری دست بذاری زیر چونه ت و در انتظار بوق ممتد نفس هات، با تیک تاک ساعت همخونی کنی.))
مادربزرگم همیشه می گفت:(( به درد رویاهات که نخوری، گاهی تو بیست سالگی، گاهی تو چهل سالگی، میری تو کمای زندگی. اون وقته که مجبوری دست بذاری زیر چونه ت و در انتظار بوق ممتد نفس هات، با تیک تاک ساعت همخونی کنی.))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.