بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 102

من دلم می گیرد وقتی امروز صبح با صدای جاروی رفتگر پیر شهرداری کلن ، از خواب بیدار می شوم که میان جارو کشیدن دارد «الهه ی ناز » بنان را میخواند . . من اینجا در کنار راین ، وقتی به کرخه فکر میکنم، دلم می گیرد. نق نمی‌زنم ، غرغرو نیستم‌‌.. مرا ببخشید ، فقط دلم گرفته است.

من دلم می گیرد وقتی امروز صبح با صدای جاروی رفتگر پیر شهرداری کلن ، از خواب بیدار می شوم که میان جارو کشیدن دارد «الهه ی ناز » بنان را میخواند . . من اینجا در کنار راین ، وقتی به کرخه فکر میکنم، دلم می گیرد. نق نمی‌زنم ، غرغرو نیستم‌‌.. مرا ببخشید ، فقط دلم گرفته است.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.