بریدۀ کتاب

معمای هویدا
بریدۀ کتاب

صفحۀ 293

📍پیپ‌کش قهار و پیکان سوار باسواد؛ در باب زندگینامه امیرعباس هویدا پدرش سررشته در سیاست داشت، و سفیر #ایران در چند کشور عربی بود، خودش هم کلی سفر خارجی کرده بود و عاشق فرانسوی و ادبیات #فرانسه بود. بعد از ترور منصور توسط #شاه به نخست‌وزیری ایران منصوب شد، و سیزده سال نخست وزیر بود که در تاریخ ایران بی‌سابقه است. او تولیدات داخلی می‌پسندید و می‌گفت دارایی من پیپم و پیکانم و خانه کوچکم است! بعد از #انقلاب_ایران، دستگیر شد و دادگاهی شد. فرازهایی از دادگاه را برای شما مینویسم: "+قاضی: آقای هویدا؛ در سیزده سال نخست وزیری که اربابان آمریکایی و انگلیسی‌ات تو را مسند قدرت نگه داشته بودند چه غلطی کردی؟ -هویدا: جناب قاضی، کسی ارباب من نیست، اگر آمریکاییان ارباب من بودند من هم‌اکنون اینجا جلوی شما نبودم! من در سیزده سال نخست وزیری خودم نگذاشتم حتی قیمت یک خودکار هم تکان بخورد. خنده بلند حاضرین دادگاه!" بعد از دادگاه وی در حال رفتن به سلول خود بود که توسط یک آخوند (روحانی) بنام غفاری به ضرب گلوله کشته شد! و جسدش در مکانی گمنام به خاک سپرده شد.

📍پیپ‌کش قهار و پیکان سوار باسواد؛ در باب زندگینامه امیرعباس هویدا پدرش سررشته در سیاست داشت، و سفیر #ایران در چند کشور عربی بود، خودش هم کلی سفر خارجی کرده بود و عاشق فرانسوی و ادبیات #فرانسه بود. بعد از ترور منصور توسط #شاه به نخست‌وزیری ایران منصوب شد، و سیزده سال نخست وزیر بود که در تاریخ ایران بی‌سابقه است. او تولیدات داخلی می‌پسندید و می‌گفت دارایی من پیپم و پیکانم و خانه کوچکم است! بعد از #انقلاب_ایران، دستگیر شد و دادگاهی شد. فرازهایی از دادگاه را برای شما مینویسم: "+قاضی: آقای هویدا؛ در سیزده سال نخست وزیری که اربابان آمریکایی و انگلیسی‌ات تو را مسند قدرت نگه داشته بودند چه غلطی کردی؟ -هویدا: جناب قاضی، کسی ارباب من نیست، اگر آمریکاییان ارباب من بودند من هم‌اکنون اینجا جلوی شما نبودم! من در سیزده سال نخست وزیری خودم نگذاشتم حتی قیمت یک خودکار هم تکان بخورد. خنده بلند حاضرین دادگاه!" بعد از دادگاه وی در حال رفتن به سلول خود بود که توسط یک آخوند (روحانی) بنام غفاری به ضرب گلوله کشته شد! و جسدش در مکانی گمنام به خاک سپرده شد.

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.