بریدهای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی
1403/1/7
4.1
103
صفحۀ 10
گفت:مرا یادت هست؟ دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همهی تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
گفت:مرا یادت هست؟ دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همهی تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.