niyayesh

تاریخ عضویت:

خرداد 1403

niyayesh

کتابدار بلاگر
@niyay

37 دنبال شده

65 دنبال کننده

                📖🖋📊Limulas, between  Lines and Formulas
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
niyayesh

niyayesh

7 روز پیش

        این کتاب درباره‌ی جسیکا یاردلیه، زنی که همسر سابقش یه قاتل سریالی معروف به اسم ادی کل بوده. حالا که ادی تو زندونه، جسیکا با دخترش داره زندگی نرمالی رو تجربه می‌کنه... تا اینکه یه مقلد از راه می‌رسه و همه‌چی رو بهم می‌ریزه. یه قاتل جدید که داره دقیقاً مثل ادی، آدم می‌کشه. جسیکا وارد پرونده می‌شه و همه تلاشش رو می‌کنه تا این کابوس دوباره رو تموم کنه.

 داستان خیلی حال‌وهوای پرونده‌ی تد باندی رو داره، مخصوصاً جزییات مراحل قانونی که داستان طی می‌کنه. حتی یه کم حس و حال هانیبال لکتر هم توش هست. اگه قبلاً درباره‌ی تد باندی خونده باشین، ممکنه داستان براتون یه جاهایی قابل پیش‌بینی بشه.

شخصیت‌پردازی کاراکترا خوبه، ولی حس می‌کنم نویسنده یه کم زیادی از قاتل‌های معروف الهام گرفته. کاش کمی بیشتر روی خلق ویژگی‌های خاص خودش تمرکز می‌کرد. این‌جوری شخصیت‌ها خاص‌تر می‌شدن.

نثر و نوشتار کتاب خیلی روونه و خوش‌خوانه. بعضی وقتا با یه دیالوگ ساده کلی اطلاعات بهم منتقل می‌شد که واقعاً جالب بود. نویسنده بلده چطور بدون زیاده‌گویی جزئیات لازم رو برسونه.

 پایان این جلد تا حدی جمع‌بندیه، ولی فصل آخر نشون می‌ده که قراره یه ماجرای جدید شروع بشه؛ یعنی احتمالاً جلد دوم تو راهه!

 اگه دنبال یه داستان جنایی هیجان‌انگیز با کمی فضای حقوقی و پلیسی هستین، همسر یک قاتل ارزش یه‌بار خوندن رو داره. مخصوصاً اگه به موضوعاتی مثل دادستانی، جرم‌شناسی و بررسی ذهن جنایتکارا علاقه دارین.
      

1

niyayesh

niyayesh

1404/4/16

        داستان مانستر روایتگر یک پروژه‌ی مخفی نظامی برای تولید ژن برتره. روایت با نجات یافتن یک خواهر و برادر دوقلو توسط یک دکتر آغاز می‌شه؛ این دو کودک، بازمانده‌های همون پروژه هستند.

ماجرا از زبان یک روزنامه‌نگار روایت می‌شه؛ کسی که در تلاشه از دل این پرونده‌ی کهنه، حقیقت رو بیرون بکشه. اون سراغ افرادی می‌ره که به نوعی با یوهان، نینا (خواهرش) و دکتر تنما در ارتباط بودن و از خلال مصاحبه‌ها، گذشته رو ورق می‌زنه. نکته‌ی جالب اینجاست که در خود رمان، هیچ مصاحبه مستقیمی با این سه شخصیت اصلی نداریم. بیشتر با ساید استوری‌ها و آدم‌هایی روبه‌رو هستیم که زندگی‌شون از مسیر یوهان رد شده و حالا سعی داریم از بین همین روایت‌های پراکنده، به ایدئولوژی یوهان نزدیک بشیم.

ماجرا در زمانی اتفاق می‌افته که خود یوهان، بعد از تمام آن اتفاقات، در کماست و خطر ظاهراً از سر شهر رفع شده. اما روزنامه‌نگار، به‌جای بسنده کردن به این پایان، می‌خواد بفهمه آیا هنوز هم هیولایی مثل یوهان، در زیر پوست شهر وجود داره یا نه.

 از نظر نثر، کتاب بسیار خشک و رسمی‌ست؛ دقیقاً مثل نوشته‌های یک روزنامه‌نگار که مستندات و نتایج تحقیقاتش رو گزارش می‌کنه.
از طرف دیگه، تعداد شخصیت‌ها زیاد و گیج‌کننده‌ست. بعضی شخصیت‌ها چند اسم دارن و حتی با وجود فهرستی که در انتهای کتاب ارائه شده، باز هم به خاطر سپردن همه سخت بود.

نکته‌ی قابل توجه دیگه اینه که روایت از سمت شخصیت‌های اصلی (نینا، یوهان یا تنما) نیست، بلکه بیشتر از اطرافیان اون‌هاست. این ممکنه برای بعضی‌ها ضعف به حساب بیاد. به‌خصوص اگه انتظار دارید با شخصیت‌های اصلی بیشتر همراه باشید.

به نظرم کسی که اول انیمه‌ی مانستر رو دیده باشه، ارتباط بهتری با فضای رمان برقرار می‌کنه، چون انیمه مستقیم‌تر و روایتی‌تره.

برای من، این نوع روایت گزارش‌گونه تجربه‌ی جدیدی بود. گرچه گاهی خوندنش طاقت‌فرسا می‌شد، اما وقتی به صفحه‌ی آخر رسیدم، حس کردم از این تجربه واقعاً لذت بردم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

niyayesh

niyayesh

1404/4/13

        «افسونگر» یا Spellcaster یک رمان فانتزی با محوریت جادو و تقابل میان نیروهای آسمانی و جهنمیه. در دنیای این داستان، فرشته‌ها برخلاف انتظار نقش منفی دارن و افسونگرها با پیوندهایی به جهنم، تلاش می‌کنن جلوی حملات اون‌ها رو بگیرن. با این حال، نشانه‌های یک جنگ قریب‌الوقوع به چشم می‌خوره.

شخصیت اصلی داستان، لایلا، افسونگریه که نمی‌تونه اهریمن خودش رو احضار کنه؛ در حالی که برای مقابله با فرشته‌ها به اون نیاز داره. از طرفی، کوستی، دوست قدیمی‌اش، که شخصیتی منزوی و ضد اجتماعی داره، حالا به‌عنوان «محافظ» فعالیت می‌کنه. در این جامعه، هر افسونگر باید یک محافظ داشته باشه، اما داشتن رابطه عاطفی بین این دو ممنوعه؛ هم برای حفظ نسل افسونگرها، هم برای کنترل جمعیت افراد ضد اجتماعی.

لایلا علاوه بر این‌ها با مادری کنترل‌گر و خفه‌کننده درگیره که زندگی رو براش تلخ کرده. کوستی و هالی (دوست دیگه‌اش) هم ازش فاصله گرفتن و اون کاملاً تنها شده. اما شرایط زمانی بحرانی می‌شه که فرشته‌ها به حلقه دریای شمالی (محل زندگی لایلا) حمله می‌کنن و ساکنان اون حلقه مجبور به کوچ می‌شن. این نقل مکان، فرصتی برای لایلا فراهم می‌کنه تا در جامعه‌ای جدید، دنبال دلیل ناتوانی‌اش در احضار اهریمن بگرده.

از نظر کیفیت داستان، باید گفت که شخصیت‌پردازی ضعیف بود و مسیر داستان تا حد زیادی قابل پیش‌بینی. این اولین اثر نویسنده‌ست و ایرادات مشخصی توی ساختار و پرداخت داستان دیده می‌شه. با اینکه انتظار می‌ره در چنین داستانی جادو و نبردهای جادویی پررنگ باشن، بیشتر تمرکز روایت روی درگیری‌های درونی و روابط لایلاست، نه صحنه‌های اکشن یا افسون کردن.

و همچنین این کتاب جلد اول از مجموعه جنگ اینپریومه و داستان به جمع‌بندی می‌رسه ولی پایانش بخاطر جلد دوم بازه.
      

1

niyayesh

niyayesh

1404/4/4

        این کتاب خیلی برای من عجیب بود؛ قلم جذاب و دلنشین، برانگیختن حس همزادپندازی، عدم خودسانسوری افکار و... . برای منی که عاشق داستانم، داستانی که بتونم درونش زندگی دیگری رو زندگی کنم، کتاب خوبی بود.

کتاب داستان سه شخصیت مجزا رو روایت می‌کنه: دنا، دانشجوی پزشکی بی‌انگیزه که به پزشکی علاقه‌ای نداره؛ امین، دانشجوی دکترایی که خانواده‌ش رو در ایران رها و مهاجرت کرده؛ منصور، پیرمردی که در جوانی دست به قتل زده. به همین ترتیب تا آخر، هر کسی فصل خودش رو داره.

من تا نیمه‌های کتاب سعی کردم با روند نویسنده پیش برم و فصل‌ها رو پشت هم بخونم، اما در آخر نتونستم و ترتیب رو شکستم. اول داستان امین رو تموم کردم، بعد داستان دنا و در آخر داستان منصور. و این طرز خوندن مشکلی در روند ایجاد نمی‌کرد.

مهم‌ترین ویژگی این کتاب این بود که خودسانسوری نداشت. خودسانسوری چیه؟ خودسانسوری از نظر من افکاری هست که ما داریم ولی بخاطر تناقض با چهارچوب اخلاقی یا انسانیت یا امثالهم اون افکار رو نادیده می‌گیریم یا سعی می‌کنیم بهشون فکر نکنیم (مثلا آرزوی مرگ برای یه نفر، سربار بودن والدین برای فرزند یا بالعکس و...؟. نویسنده به طرز تحسین‌برانگیزی این افکار رو روی کاغذ آورده بود. حس می‌‌کردم کاراکتر‌ها با مخاطبشون صادقن. 

پایانش اصلا قابل انتظار نبود؛ اما کمی که فکر کردم منطقی به نظر رسید. هدف نویسنده ثبت داستان زندگی‌هایی بود که ممکنه فراموش شن، هرچند اگه جز مشکلات رایج چیزی برای گفتن نداشته باشن.

انسان به دنبال اینه که توی این دنیا ماندگار باشه؛ چه فیزیکی چه با خاطره. خیلی‌ها سعی می‌کنن قبل از مرگ نام خودشون رو، داستان خودشون رو برای بقیه به جای بگذارن.
ما علاوه بر ترس از مرگ، از فراموش شدن با مرگ می‌ترسیم. آمار دقیق مرده‌ها، سعی به جای گذاشتن اثر این آدما و داستانشون داشته. 

امیدوارم با دقت مطالعه کنید. دلیل انتخاب اسم در یکی از فصل‌های مربوط به داستان دنا مشخص می‌شه.

ارزش یکبار خوندن رو حتما داره.
      

15

niyayesh

niyayesh

1404/3/14

        «گرندست گیم» ادامه‌ای بر دنیای مجموعه‌ی «بازی‌های وراثت» هست؛ داستان دومین بازی سالانه‌ای که توسط ایوری گرامبز و برادران هاثورن برگزار می‌شه. این‌بار روایت از زاویه دید سه شخصیتیه که قبلاً در کتاب برادران هاثورن (جلد چهارم مجموعه) باهاشون آشنا شدیم:

جی‌جی، خواهر ناتنی گریسون؛
روهان، وارث مرموز مجموعه‌ای به نام رحمت شیطانی؛
و لیرا، دختری که در گذشته ناشناس با گریسون تماس می‌گرفت تا راز خودکشی پدرش رو کشف کنه.


بازی با ۸ شرکت‌کننده آغاز می‌شه و در طول روند بازی، هرکدوم از اون‌ها با رازهایی روبه‌رو می‌شن—هم درباره خودشون، هم اطرافیانشون، و هم درباره توبیاس هاثورن، بنیان‌گذار این میراث پر رمز و راز.

شخصیت‌پردازی این جلد قوی و چندلایه‌ست، و همون‌طور که از این مجموعه انتظار می‌ره، معماها به‌خوبی طراحی شدن و نقش اصلی رو توی پیشبرد داستان دارن. البته پیشنهاد می‌شه کتاب به زبان اصلی خونده بشه تا ظرافت‌های زبانی و پیچیدگی معماها بهتر درک بشن.

در پایان جلد اول، بازی به مرحله‌ای تازه می‌رسه اما تموم نمی‌شه—این جلد فقط یک بخش از «بزرگ‌ترین بازی» رو پوشش می‌ده و برنده هنوز مشخص نیست.
      

4

niyayesh

niyayesh

1404/1/21

5

niyayesh

niyayesh

1403/12/22

        این کتاب از زاویه دید جیمسون و گریسونه. این کتاب داستان درگیری جیمسون و گریسون با پدرهاشون و خانواده‌های پدری‌شون رو روایت می‌کنه.
از طرفی شفیلد گریسون در کتاب قبلی کشته شده و خانواده گریسون که دو دختر دوقلو داره به همراه مادرشون توی دردسر افتاده. گریسون می‌خواد علاوه بر حفظ کردن راز قتل شفیلد گریسون از دوقلوها و مادرشون مراقبت کنه. خانواده شفیلد گریسون به خاطر جرایمش با مقامات درگیره.
از طرفی دیگه، جیمسون در این کتاب با پدرش ملاقات می‌کنه و پدرش ازش می‌خواد تا توی یه بازی بزرگ یه محفل مخفی شرکت کنه. در کنار درگیری‌های احساسی، جیمسون و ایوری سعی می‌کنند به روش‌هایی وارد محفل رحمت شیطان و بازی شوند. در این مسیر جیمسون رازی داره که باید ازش محافظت کنه، اما هزینه ورود به بازیِ رحمت شیطان، یه راز یا اهرم فشاره.
این کتاب هم از نظر داستانی، هم از نظر شخصیت‌پردازی و هم از نظر معماها نسبت به سه کتاب دیگه قوی‌تر بود. علاوه بر اون با شخصیت گریسون و جیمسون بیشتر آشنا می‌شیم و مشکلات و درگیری‌های ذهنی‌شون، برای مخاطب ملموس می‌شه.
چهارچوب داستانی خوبی داره.
      

8

niyayesh

niyayesh

1403/12/10

        داستان لمس تاریکی یه ریتلینگ از داستان هادس و پرسفونه هست که در دنیای مدرن اتفاق می‌افته. توی این کتاب مردم سر چیزهای مهم زندگیشون با هادس وارد قمار می‌شن. پرسفونه به دنبال شغل روزنامه‌نگاریه و طی اتفاقاتی وارد کلاب هادس می‌شه. هادس، خدای بدنام دنیای زیرین با پرسفونه وارد یه قرارداد می‌شه؛ اگه پرسفونه، دختر الهه بهار، نتونه ظرف شش ماه در دنیای زیرین یه زندگی بسازه، محکوم به زندگی در دنیای مردگانه. پرسفونه رازی داره که مانع اجرای بند قراردادش می‌شه و از طرفی کارای هادس رو که از نظر او غیرقانونی هستند برای سوژه مقالاتش هدف قرار داده و صبر خدای دنیای زیرین رو می‌سنجه.
داستان حول محور پرسفونه هست که سعی داره از زیر سلطه مادرش خارج بشه و رازش رو محفوظ نگه داره. اما با هادس رو به رو و زندگیش دچار فراز و نشیب می‌شه. 
از نظر شخصیت پردازی نسبتا خوب بود. به عنوان جلد اول که معمولا در ژانر فانتزی به آشنایی با دنیا اختصاص داده می‌شه، داستانش گیرا بود. توی سبک خودش خوب بود، اما نه بیشتر.
      

4

niyayesh

niyayesh

1403/11/9

بازی وراثت

4.3

5

        داستان راجع به دختری به اسم ایوری کایلی گرامبز هست که به طور ناگهانی ارثی هنگفت بهش می‌رسه. ایوری کایلی گرامبز که بعد از مرگ مادرش، به سختی همراه خواهر ناتنیش زندگی می‌کرده. ایوری که برای قرائت وصیت نامه باید حضور می‌داشته، به سرعت به عمارت هاثورن‌ها منتقل می‌شه. در جلسه اعضای خانواده متوجه می‌شوند که از ارث محروم شده‌اند و تمام ارث توبیاس هاثورن به ایوری رسیده که شامل چندین میلیارد پول و تجارت و... هست.
توبیاس هاثورن، دو دختر و چهار نوه پسر داره. تبلیغات این کتاب رو طوری نشون دادند که ارزش خوندن نداره و قراره تماما یه کلیشه پیش بره، در صورتی که این طور نیست و شدت بسیار کمتره. 
شخصیت پردازی کتاب واقعا خوبه. اگرچه که شخصیت‌های به شدت زیادی داره و همون ابتدا هم با کلی شخصیت آشنا می‌شیم، اما نویسنده تونسته از پس شخصیت‌پردازی بر بیاد. دوتا شخصیت مثل هم پیدا نمی‌کردید.
علاوه بر رمنس داستان و مشکلاتی که ایوری با آن دست و پنجه نرم می‌کنه، کل داستان حول محور رازهای خانواده هاثورن و پازل‌ها و سرنخ‌هایی هست که توبیاس هاثورن برای ایوری و نوه‌ها و دختراش به جا گذاشته. داستان به کتاب اول تموم نمی‌شه و همچنان این خانواده پر از رازه.
یه چیزی که از نظر من منطقی نبود، این هست که هاثورن‌ها و ایوری به روش توبیاس آشنا بودند و در بسیاری از مواقع رمزها و جواب‌ها خودشون پیدا می‌شدند. اگرچه هر کدومشون از معماهای بازی با کلمات تا بقیه معماها جالب بودند.
به نظر من ارزش خوندن داره، بخصوص اگه معما دوست دارین.
      

9

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

نمایش همه
niyayesh

niyayesh

1404/2/10

چراغ های آبی یوکوهامابرای Nآمار دقیق مرده ها

چالش کتابی ماهیانه (سال ۱۴۰۴)

9 کتاب

سال ۱۴۰۴ شش ماه دوم سال بعدا اضافه می‌شه. •🌸فروردین: خوندن کتابی که توی عنوانش، اسم یک رنگ باشه. چراغ‌های آبی یوکوهاما •🪻اردیبهشت: خوندن کتابی که حرف اول اسمتون، توی عنوانش باشه. برای N •🌻خرداد: خوندن یک کتاب از نویسنده‌ای که قبلا آثارش رو‌ نخوندید. آمار دقیق مرده ها •🌳تیر: خوندن یک‌ دیوان شعر. این یکی عذابه برام. انتخاب نکردم. پروین •🌴مرداد: خوندن کتابی که توی عنوانش، اسم یک فصل باشه. معادله نیمه تابستان •🌲شهریور: خوندن یک کتاب پیشنهادی از گروه BookTokerها (یه community توی TikTok). •🌾مهر: خوندن یک کتاب با ژانری که با سلیقه شما فرق داشته باشه. نیچه گریست •🍂آبان: خوندن کتابی که دست‌کم ۵۰ سال پیش منتشر شده. شاهنامه با نثر •🍁آذر: یک‌ کتاب از کتابخونه قرض بگیرید و بخونیدش! •❄️دی: خوندن کتابی که راجع به جادوگرها باشه. سایه شب •☃️بهمن: خوندن یک کتاب ممنوعه. •🌨️اسفند: خوندن یک کتاب از یک نویسنده مستقل (کسی که آثارش رو خودش (معمولا در پلتفرم‌ها، و یا از طریق چاپ مستقل و انتشارات شخصی) منتشر می‌کنه.).

4

niyayesh

niyayesh

1403/12/21

 The Inheritance Gamesبازی وراثتبازی های میراث

ترتیب مجموعه کتاب‌های بازی میراث (۷ جلدی)

13 کتاب

این مجموعه رو از دو نشر آذرباد و نون می‌تونین بخونین. جلد ۷ در دست انتشاره. درمورد مجموعه باید بگم که... شاید اول که خلاصه رو می‌خونین، یه داستان آب دوغ خیاری به نظر برسه، اما هر چی پیش می‌ره چهارچوب داستان قوی‌تر می‌شه. داستان اصلا محدود به ارثیه هنگفت و رابطه‌های عاشقانه و مثلث عشقی نمی‌شه. میشه بهش یه داستان خوب و قوی گفت، اما به هیچ‌وجه نباید با اثر دیگه‌ای مقایسه کرد. معماها، شخصیت‌پردازی، تایم‌لاین و استمرار معماها واقعا جالبه. نویسنده به خوبی معماها رو چیده و کاملا از خط داستانی خودش آگاهه. این تسلط نویسنده روی داستان از جلد سوم به بعد کاملا حس می‌شه. بعد از یه کتاب سنگین شاید گزینه مناسبی باشه که از ریدینگ اسلامپ درتون بیاره . سری اول جلد ۱: The Inheritance Games زاویه دید ایوری، اول شخص جلد ۲: Hawthorne Legacy زاویه دید ایوری، اول شخص جلد ۳: The Final Gambit زاویه دید ایوری، اول شخص اسپین‌آف: The Hawthorne Brothers زاویه دید جیمسون و گریسون، سوم شخص سری دوم جلد ۱: Grandest Games زاویه دید لیرا و جی‌جی و روهان اسپین‌آف: Untold Games جلد ۲: Glorious Rivals زاویه دید لیرا و جی‌جی و روهان اسپین‌آف: The Same Backward As Forward داستان هانا و توبی جلد ۳: جولای ۲۰۲۶

6

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.