شوهر اهو خانم از عشق مردی ۵۰ساله حکایت میکند که او را به اوج حماقت و خواری میکشاند. این کتاب که از نظر محتوا، بی ارزش و دارای یک داستان ابکی است، به جهت هنر نویسنده و قدرت فوق العاده وی در بیان داستان که روح و روان شما را به بازی میگیرد، به کاری خواندنی و البته مایه عذاب روح 😁 تبدیل شده
در این داستان موارد ذیل جالب توجه بود:
۱. سید میران شخصی مسلمان و شیعه است اما هما را سه طلاقه میکند که در فقه شیعه مورد قبول نیست و فقهای اهل تسنن به سه طلاقه معتقدند.
۲. در بیان اعتقادات سیدمیران و البته برای توجیه رفتار نادرستش، از باورهای یهودیان سخن گفته میشود که در اسلام خلاف ایات و روایات است. از جمله:
_زن از دنده چپ مرد افریده شده
_حضرت داوود نبی علیرغم داشتن ۹۹ زن، به زن متاهلی چشم داشته
و..
۳. سید میران در ارتباط با زن هایش از دو اعتقاد و رفتار متعارض برخوردار است. اهو را با چوب میزند و سرش را میشکند برای اینکه صرفا اعتراض کرده یا با هوویش بحث کرده و هما را مورد ناز و نوازش قرار میدهد برای اینکه عکس مرد دیگری را برای خیال تنهاییاش نگه داشته و یا در برابر مرد نامحرم عشوه امده
۴. سید میران نسبت به خطاهایش اگاه است و از خواری و پستی خود ناراحت است اما خورد را عامدا بیشتر در این مرداب غرق میکند.
۵. سید میران بیش از هر چیز به ابرویش اهمیت میدهد اما شراب میخورد و با زن بی حجاب عشوه گرش به هرجا که بخواهد میرود.
۶. نیمی از داستان به بیان طرز اندام و عشوه گری های هما پرداخته و در تلاش است او را شخصی معصوم و سالم نشان دهد که اتفاقا شرایط روز را دریافته و با اینکه زن مدرنی است و بی حجاب و عشوه گر در خیابان ها میچرخد و اگاهانه و از روی قصد، برای مردان جوان و پیر عشوه گری میکند، اما متعهد است و ادم سالمی است. تا جایی که مخاطب مدام حس میکند این زن، معذرت میخوام هرزه است، اما نه! او به سید میران متعهد است و عاشق اوست
حال انکه تعهد و خیانت تنها در درجه اعلی ان، مصداق نمی یابد و تمام این بی قیدی ها را شامل میشود
در نهایت من با این داستان چه حرص ها که نخوردم و چه نفرین هایی که روانه سیدمیران ابله هوس باز نکردم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.