Davoud sarvi

Davoud sarvi

@davoudsarvi

6 دنبال شده

6 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        رمان با از دست دادن کار لوئیزا کلارک در یک کافه محلی آغاز می شود. او با داشتن فرصت های شغلی کمی در شهر کوچکش در انگلیس، شغلی به عنوان مراقب ویل ترینر، تاجر ثروتمندی که دو سال قبل در تصادف با موتورسیکلت از گردن به پایین فلج شده بود، می پذیرد. ویل در ابتدا نسبت به لوئیزا سرد و دور است، اما وقتی آن دو زمان بیشتری را با هم می گذرانند، شروع به ایجاد پیوند می کنند.لوئیزا متوجه می شود که ویل، که زمانی یک تاجر ماجراجو و موفق بوده است، از زمان تصادفش با افسردگی و احساس ناامیدی دست و پنجه نرم می کند. او به لوئیزا می گوید که قصد دارد برای خودکشی کمکی به سوئیس سفر کند که در آنجا قانونی است. لوئیزا از این ایده وحشت زده می شود و تصمیم می گیرد تا نظر خود را تغییر دهد.در طول رمان، لوئیزا و ویل رابطه نزدیکی برقرار می کنند. لوئیزا ویل را با تجربیات جدیدی آشنا می کند و به او کمک می کند تا عشقش به زندگی را دوباره کشف کند. ویل به نوبه خود به لوئیزا کمک می کند تا اعتماد به نفسی برای دنبال کردن رویاها و جاه طلبی های خود به دست آورد. ویل علیرغم احساسات فزاینده آنها نسبت به یکدیگر، همچنان به برنامه خود برای پایان دادن به زندگی خود متعهد است.
      

0

        در طول داستان به تدریج لایه‌های شخصیت اوه را باز می‌ شود. او را پیرمردی واقعی، صادق و سازش ناپذیر نشان می‌دهد که اشتباه برداشت کردن از رفتارش بسیار آسان است. اما با کمی‌دقت به این پرتره انسانی متوجه می‌شوید که غم و اندوهی در زندگی او وجود دارد که به اشکال مختلف ظاهر شده است. درنهایت نه تنها درک می‌کنید که چرا اوه این گونه هست، بلکه عاشق او می‌شوید و شروع به ریشه یابی رفتارهایش می‌کنید.،قهرمان رمان. اوه بیوه ۵۹ ساله ای است که وقت خود را صرف اجرای قوانین محله و غر زدن از وضعیت کنونی جهان می‌کند. او چندین بار تلاش می‌کند خود را بکشد، اما همسایه‌های فضول جدیدش، پروانه و پاتریک، مدام به گونه‌ای مانع او می‌شوند. دوستی بین آنها شکل می‌گیرد و در پایان رمان، اووه فرصتی دوباره به زندگی می‌دهد.،
 مردی به نام اوه داستان روزگار پیرمردی است کم حرف، سخت‌کوش و بسیار سنتی که اعتقاد دارد همه چیز باید سر جای خودش باشد. او سال‌ها با قوانین سفت و سختش و همسرش که عاشقانه دوستش دارد زیسته و حالا انگار به آخر خط رسیده است. تا این‌که یک روز صبح ماشین یک زن باردار  و شوهرش که قرار است همسایه‌ی او شوند به صندوقِ پستی‌اش کوبیده می‌شود و این آغاز ماجراست.،
      

0

        آزادی انتخاب، (به انگلیسی: Freedom of choice), فرصت و استقلال فرد را برای انجام یک عمل انتخاب‌شده از حداقل دو گزینه موجود، و بدون محدود شدن توسط دیگران را توصیف می‌کند
رمان به دنبال این است که پیامدهای آزادی انتخاب افسار گسیخته در یک جامعه را به نمایش گذاشته و در عین حال، نیرویی برای مهار این آزادی انتخاب پیدا کند. این مساله از طریق قهرمانی مطرح می‌شود که آسیب‌های روحی بر روی زندگی‌اش سایه انداخته‌اند. او در نهایت به گناهش اعتراف می‌کند، گناهی که از نظر او با هدف جلب رضایت جامعه و حل مشکلات مالی خودش صورت گرفته است.پی‌رنگ اصلی رمان جنایت و مکافات مملو از وضعیت‌های روحی مختلف است.زاویه دید داستان متکی بر خلق و خوی شخصیتی این افراد و خصیصه‌های فردی آن‌هاست. به نظر می‌رسد در رفتار این شخصیت‌ها عدم قطعیت و ابهام به شکل قابل توجهی دیده می‌شود.،
راسکولنیکاف از اسکیزوفرنی رنج می‌برد و جنون دارد. او هم قادر به انجام کارهای خوب است هم بد.
سویدریگایلف یک قهرمان بایرونی* و یک شّر گوتیک است.
سونیا دختری خوش‌قلب است که به علت مشکلات اقتصادی و اجتماعی به فاحشگی کشیده شده است.
مارمالادوف یک کارمند متمدن است که به علت مشکلات  و شرایط زندگی‌اش، بد شده و در نهایت هم می‌میرد.
لوژین (نامزد دونیا) یک متقلب محاسبه‌گر است که می‌داند چه موقع از قربانیان بی‌نوایش سوءاستفاده کند.
آلیونا شخصیتی اهریمنی دارد که اوج فساد و استثمار جامعه‌ای است که راسکولنیکاف علیه آن عصیان می‌کند.
* قهرمان بایرونی: نوعی شخصیت خودپسند، زیرک، باهوش، جذاب، بیزار از زندگی، درون‌گرا،
      

0

        این اثر که در قالب داستانی تمثیلی نوشته شده، به طرز ماهرانه‌ای انتقادی است. اورول با استفاده از سبک نوشتاری ساده اما عمیق، مفاهیم پیچیده سیاسی و اجتماعی را در قالب داستانی جذاب و درعین‌حال آموزنده بیان کرده است.،
داستان این کتاب حول یک مزرعه با انواع و اقسام حیوانات از خوک گرفته تا گوسفند و سگ و ... می‌باشد.،
یکی از برجسته ترین مضامین کتاب، خطر توتالیتاریسم است.،
به موضوعات مختلف مرتبط با قدرت، فساد و ظلم می پردازد.،
اورول از شخصیت ناپلئون، خوکی که رهبر مزرعه حیوانات می شود، استفاده می کند تا نشان دهد که چگونه یک رهبر کاریزماتیک و حیله گر می تواند جمعیت را دستکاری کند و دیکتاتوری برقرار کند. ناپلئون به سرعت قدرت را تحکیم می کند و از تبلیغات، خشونت و ترس برای کنترل حیوانات دیگر استفاده می کند. او حتی تا آنجا پیش می رود که تاریخ را بازنویسی می کند، دستاوردهای سایر حیوانات را پاک می کند و خود را به عنوان یک قهرمان نشان می دهد.،
      

20

0

        بیگانه:
کتاب بیگانه رمانی است که به موضوعات مختلفی از جمله پوچ بودن زندگی، بی معنی بودن وجود و اهمیت آزادی فردی می پردازد. کامو یک فیلسوف و همچنین یک نویسنده بود و ایده های او درباره وضعیت انسان در مضامین کتاب منعکس شده است.
اول کتاب با انسانی روبرو می شویم که مردی جوان بنام مورسو،که در الجزایر زندگی می کند.،رمان با مرگ مادر مورسو شروع می شود و عدم واکنش عاطفی مورسو به مرگ او، لحن بقیه کتاب را مشخص می کند. بی تفاوتی مورسو نسبت به مرگ مادرش توسط اطرافیانش عجیب تلقی می شود و این موضوع او را از دیگر افراد جامعه اش متمایز می کند. یکی از موضوعات اصلی کتاب بیگانه پوچ بودن زندگی است. فقدان احساسات مورسو و ناتوانی او در درک هنجارهای اجتماعی جامعه اش از نظر دیگران پوچ تلقی می شود. این ایده که زندگی معنای ذاتی ندارد نیز در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است، زیرا مورسو تلاش می کند تا دلیلی برای اعمال خود بیابد.

موضوع مهم دیگر کتاب، اهمیت آزادی فردی است. فقدان احساسات مورسو و بی تفاوتی او نسبت به نظرات دیگران را می توان به عنوان رد هنجارهای اجتماعی و جشن استقلال شخصی دانست. کامو معتقد بود که افراد باید آزادانه انتخاب کنند و زندگی خود را بر اساس ارزش های خود بگذرانند، نه اینکه توسط انتظارات جامعه محدود شوند.

      

4

        ویکتور فرانکل استدلال می‌کند که ما نمی‌توانیم از درد و رنج جلوگیری کنیم، اما می‌توانیم روش مقابله با آن یا معنایی در آن پیدا کنیم و با اهدافی تازه در زندگی پیش برویم. وی معتقد است که هدف اولیه ما در زندگی همان‌طور که فروید و شوپنهاور نیز بر آن اذعان داشته اند، لذت نیست، بلکه کشف و پیگیری آنچه که معنی می‌نامیم. «لوگوتراپی قصد دارد تا اراده معنی را در زندگی نمایان کند».ایده‌ی اصلی لوگوتراپی در این است که انسان زمانی آزادی واقعی را درک می‌کند که تمایل به داشتن آزادی را کنار بگذارد. این آزادی که ما را به تصمیم برای زندگی در تنهایی سوق می‌دهد.
لوگوتراپی، در بستری از رنج و افسردگی شدید توسعه یافته است؛ لذا وی به دنبال ارائه یک راه برون‌رفت برای خروج از چنین شرایطی است. تجربه به او نشان داد که زندگی حتی با وجود سخت‌ترین شرایط، می‌تواند معنادار و اغناکننده باشد. از طرف دیگر، وی هم‌چنین درباره تمایل مردم نسبت به جستجوی لذت‌ها و انحراف از جستجوی معنای زندگی، هشدار می‌دهد.
      

1

        واسلاو هاول در مقاله‌ی بلند «قدرت بی‌قدرتان» سعی می‌کند نشان دهد که یک نظام ایدئولوژیک چطور کار می‌کند و چطور به قول سولژنتسین با هزار چفت و بست از دروغ پایدار شده. مردمی که تحت این نظامند از نظر سیاسی قدرتی ندارند اما قدرت این بی‌قدرتان در رها کردن خودشان از همان چفت و بست‌های دروغ است.یک سیستم سیاسی دیکتاتوری به معنای سنتی آن نیست؛ طوری که در آن یک گروه کوچک با اعمال زور مستقیم و دلبخواهی بر بقیه حکومت کنند. بلکه یک سیستم پیچیده‌ی ایدئولوژیک است که جهانی از تصورهای خودش را ساخته و سعی دارد این جهان را به جای دنیای واقعی به همه‌ی مردم بقبولاند.هاول اسم این نظام را «پساتوتالیتر» می‌گذارد نه به خاطر اینکه تمامیت‌خواه نیست، بلکه به این دلیل که نوع تازه‌ای از آن است. تحلیل عمیق و جذاب هاول نشان می‌دهد که باورهای ایدئولوژیک در برابر دنیای واقعی قرار می‌گیرند و به همین دلیل هر نوع بروز و ظهور نشانه‌های دنیای واقعی به معنای به خطر افتادن و به خطر انداختن کلیت نظام است. برای همین هم هست که کمترین نشانه‌ای از نافرمانی با برخوردی جدی روبرو می‌شود.ایدئولوژی به پلی دو طرفه بین مردم و نظام تبدیل می‌شود. نظام با این اعمال کوچک و بزرگ به مردم متصل می‌شود و از آنها استفاده می‌کند. از طرف دیگر مردم هم با همین کارها و کنار آمدن‌ها جزئی از نظام می‌شوند.
      

26

باشگاه‌ها

گروه کتابخوانی شب‌تاب

29 عضو

در کمال خونسردی

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

پیش از تو
          رمان با از دست دادن کار لوئیزا کلارک در یک کافه محلی آغاز می شود. او با داشتن فرصت های شغلی کمی در شهر کوچکش در انگلیس، شغلی به عنوان مراقب ویل ترینر، تاجر ثروتمندی که دو سال قبل در تصادف با موتورسیکلت از گردن به پایین فلج شده بود، می پذیرد. ویل در ابتدا نسبت به لوئیزا سرد و دور است، اما وقتی آن دو زمان بیشتری را با هم می گذرانند، شروع به ایجاد پیوند می کنند.لوئیزا متوجه می شود که ویل، که زمانی یک تاجر ماجراجو و موفق بوده است، از زمان تصادفش با افسردگی و احساس ناامیدی دست و پنجه نرم می کند. او به لوئیزا می گوید که قصد دارد برای خودکشی کمکی به سوئیس سفر کند که در آنجا قانونی است. لوئیزا از این ایده وحشت زده می شود و تصمیم می گیرد تا نظر خود را تغییر دهد.در طول رمان، لوئیزا و ویل رابطه نزدیکی برقرار می کنند. لوئیزا ویل را با تجربیات جدیدی آشنا می کند و به او کمک می کند تا عشقش به زندگی را دوباره کشف کند. ویل به نوبه خود به لوئیزا کمک می کند تا اعتماد به نفسی برای دنبال کردن رویاها و جاه طلبی های خود به دست آورد. ویل علیرغم احساسات فزاینده آنها نسبت به یکدیگر، همچنان به برنامه خود برای پایان دادن به زندگی خود متعهد است.
        

0

پس از تو

0

مردی به نام اوه
          در طول داستان به تدریج لایه‌های شخصیت اوه را باز می‌ شود. او را پیرمردی واقعی، صادق و سازش ناپذیر نشان می‌دهد که اشتباه برداشت کردن از رفتارش بسیار آسان است. اما با کمی‌دقت به این پرتره انسانی متوجه می‌شوید که غم و اندوهی در زندگی او وجود دارد که به اشکال مختلف ظاهر شده است. درنهایت نه تنها درک می‌کنید که چرا اوه این گونه هست، بلکه عاشق او می‌شوید و شروع به ریشه یابی رفتارهایش می‌کنید.،قهرمان رمان. اوه بیوه ۵۹ ساله ای است که وقت خود را صرف اجرای قوانین محله و غر زدن از وضعیت کنونی جهان می‌کند. او چندین بار تلاش می‌کند خود را بکشد، اما همسایه‌های فضول جدیدش، پروانه و پاتریک، مدام به گونه‌ای مانع او می‌شوند. دوستی بین آنها شکل می‌گیرد و در پایان رمان، اووه فرصتی دوباره به زندگی می‌دهد.،
 مردی به نام اوه داستان روزگار پیرمردی است کم حرف، سخت‌کوش و بسیار سنتی که اعتقاد دارد همه چیز باید سر جای خودش باشد. او سال‌ها با قوانین سفت و سختش و همسرش که عاشقانه دوستش دارد زیسته و حالا انگار به آخر خط رسیده است. تا این‌که یک روز صبح ماشین یک زن باردار  و شوهرش که قرار است همسایه‌ی او شوند به صندوقِ پستی‌اش کوبیده می‌شود و این آغاز ماجراست.،
        

0

آناکارنینا

0

آرزویی که نزدیک به یکسال ورانسکی راافسون و تمامی آرزو های پیشین اورامحو کرده بودآن چه برای آنا رویایی خوش ناممکن و هراس آور اما جادو کننده بود به انجام رسیده بودورانسکی با رنگ پریده و چانه ای لرزان مقابل آنا ایستاده بودوبه تضرع از او می خواست آرام بگیردو خود نمی دانست چرا؟

2

آناکارنینا

0

جنایت و مکافات
          آزادی انتخاب، (به انگلیسی: Freedom of choice), فرصت و استقلال فرد را برای انجام یک عمل انتخاب‌شده از حداقل دو گزینه موجود، و بدون محدود شدن توسط دیگران را توصیف می‌کند
رمان به دنبال این است که پیامدهای آزادی انتخاب افسار گسیخته در یک جامعه را به نمایش گذاشته و در عین حال، نیرویی برای مهار این آزادی انتخاب پیدا کند. این مساله از طریق قهرمانی مطرح می‌شود که آسیب‌های روحی بر روی زندگی‌اش سایه انداخته‌اند. او در نهایت به گناهش اعتراف می‌کند، گناهی که از نظر او با هدف جلب رضایت جامعه و حل مشکلات مالی خودش صورت گرفته است.پی‌رنگ اصلی رمان جنایت و مکافات مملو از وضعیت‌های روحی مختلف است.زاویه دید داستان متکی بر خلق و خوی شخصیتی این افراد و خصیصه‌های فردی آن‌هاست. به نظر می‌رسد در رفتار این شخصیت‌ها عدم قطعیت و ابهام به شکل قابل توجهی دیده می‌شود.،
راسکولنیکاف از اسکیزوفرنی رنج می‌برد و جنون دارد. او هم قادر به انجام کارهای خوب است هم بد.
سویدریگایلف یک قهرمان بایرونی* و یک شّر گوتیک است.
سونیا دختری خوش‌قلب است که به علت مشکلات اقتصادی و اجتماعی به فاحشگی کشیده شده است.
مارمالادوف یک کارمند متمدن است که به علت مشکلات  و شرایط زندگی‌اش، بد شده و در نهایت هم می‌میرد.
لوژین (نامزد دونیا) یک متقلب محاسبه‌گر است که می‌داند چه موقع از قربانیان بی‌نوایش سوءاستفاده کند.
آلیونا شخصیتی اهریمنی دارد که اوج فساد و استثمار جامعه‌ای است که راسکولنیکاف علیه آن عصیان می‌کند.
* قهرمان بایرونی: نوعی شخصیت خودپسند، زیرک، باهوش، جذاب، بیزار از زندگی، درون‌گرا،
        

0

آناکارنینا

0

          یکی از رایج‌ترین تکنیک‌هایی که هم در روسیه استالینیستی و هم در قلعه حیوانات استفاده می‌شود، چیزی است که به «گاز لایت» معروف است. به معنای دستکاری کسی با ابزارهای روان‌شناختی به طوری که آنها شروع به شک کردن‌ به سلامت عقل خود کنند؛ این اصطلاح از اقتباس سینمایی از «Gaslight» گرفته‌ شده‌ است.ویژگی بارز بسیاری از رژیم‌های توتالیتر است، یعنی توده‌ها را ناآگاه نگه می‌دارد، زیرا دستکاری آنها آسان‌تر است – زمانی است‌‌ که ناپلئون ادعا می‌کند که اسنوبال در تمام مدت با آقای جونز همکار بوده‌ ا‌ست‌. وقتی حیو‌انات این موضوع را زیر سوال می‌برند، بر اساس تمام شواهد خلاف آن، ناپلئون و اسکویلر اعلام می‌کنند که «اسناد محرمانه» خاصی دارند که آن را ثابت می‌کند اما حیوانات دیگر نمی‌توانند آنها را بخوانند، بنابراین باید حرف او را قبول کنند.یکی از برجسته‌ترین درس‌های کتاب قلعه حیوانات خطر وفاداری کورکورانه است. حیوانات به راحتی از ناپلئون، خوکی که رهبر آنها می‌شود پیروی می‌کنند، بدون اینکه اعمال یا انگیزه‌های او را زیر سوال ببرند. این کار آن‌ها به او این امکان را می‌دهد که زندگی حیوا‌‌نات را به نفع خود دستکاری و کنترل کند و حتی باعث نابودی آنان شود.
        
قلعه حیوانات

6