پرستو صاحبی

پرستو صاحبی

@astparoo

18 دنبال شده

12 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        دوست بازیافته رو سال‌های دبیرستان به پیشنهاد یکی از دوست‌های نزدیک اون زمانم خوندم. الان چیز زیادی ازش یادم نیست. ولی چیزی که باعث شد یادش بیفتم این بود که اون دوست قدیمی رو بعد چندین سال ارتباط منقطع دوباره بازیافتم، در حالی که مهاجرت کرده ، تغییر کرده و  زندگی و مهاجرت تحت فشارش گذاشته بود بهم پیام داد و ازم کمک خواست. چند بار از پشت وب‌کم با هم حرف زدیم. درباره اون دوستی‌های قدیمی و نسبتش با امروزمون. همه‌ی خوشی‌ها و ناکامی‌هاش. برام یک مرحله‌ی جدیدی از دوستی رو روشن کرد که تا به حال تجربه نکرده بودم، نه اون مرحله پیداکردن دوست، دوست شدن  و مراقبت ازش، نه ادامه دادن کژ دار و مریز دوستی با خبرگرفتن‌های کوتاه و گاه گدار از همه دیگه، «بازیافتن دوستی» خیلی برام عمیق‌تر از همه اینا بود. یک جور بازگشت به ریشه‌ها و نور انداختن روی هزارتوهای تاریک گذشته‌ای که امروزمون رو‌ معنادارتر می‌کنه. 
حالا یادم نمیاد داستان این کتاب چی بود، ولی فکر می‌کنم دوباره باید بخونمش.
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

پایان رابطه

6

آشنایی با کانت
          طنزِ جدی: 
شاید در مواجههٔ اول با ظاهر و قطر کتاب به نظرمون بیاد که چه کتابِ مسخره‌ای؟! شاید ظاهر کاریکاتوریِ جلد کتاب از همون اول شما رو منصرف کنه برای خوندن این کتاب ولی شاید بشه گفت بهترین مواجههٔ اولیه با کانت این کتاب هست به خاطر دلایل زیر:

۱- فیلسوف در بسترِ تاریخی: یکی از مولفه‌هایی که در فهم فلسفه تاثیر داره به نظرم فهم زمونهٔ زندگیِ اون فیلسوف هستش یعنی برای درک عقاید یک فیلسوف باید در بستر تاریخی متوجه و فهم بشه تا اون فیلسوف درک بشه. 
۲- کلی‌گویی: درباره همه چیز شاخ و برگ دادن خیلی جاها به جای قوّت دادن به متون باعثِ سردرگمیِ خواننده می‌شه برای همین کلی‌گویی و یک جامعهٔ هدفِ خاص، مخاطب رو از سردرگمی نجات می‌ده.
۳- تفکر نقادی: فقط به بیانِ آرا و نظرات کانت بسنده نکرده بلکه به صورت انتقادی یکسری نقد‌هایی که به کانت می‌شه رو بیان کرده؛ نقدی که به اخلاقِ کانت  در نسبتِ به حکم یا امر مطلق است بیان شده [ بر طبق این اصل این بیان می‌شه که به اصلی عمل کن که بتواند برای بقیه نیز عام باشد، یعنی یک اصل همگانی برای همه! ] وقتی این مقولهٔ پیشینی رو در نگاه اخلاقیِ کانت بپذیریم به یکسانی اخلاق می‌رسیم! مثلا اگر قتل و کشتار برای یک آدم معمولی بد باشه برای یک شخصی که می‌خواهد گروگانی رو آزاد کنه این امر اخلاقی نیست که کسی را بکشد.
۴- یه بخش جذابی برای من داشت تو فصل آخر  که از خود متن کانت استفاده کرده بود و روی خود متن حرف می‌زد، شاید بهترین یادگاری همین مواجهه با متن اصلیه، البته بدون استاد همه‌ی راه‌ها به ترکستان می‌ره.
        

14

دوست بازیافته
          دوست بازیافته رو سال‌های دبیرستان به پیشنهاد یکی از دوست‌های نزدیک اون زمانم خوندم. الان چیز زیادی ازش یادم نیست. ولی چیزی که باعث شد یادش بیفتم این بود که اون دوست قدیمی رو بعد چندین سال ارتباط منقطع دوباره بازیافتم، در حالی که مهاجرت کرده ، تغییر کرده و  زندگی و مهاجرت تحت فشارش گذاشته بود بهم پیام داد و ازم کمک خواست. چند بار از پشت وب‌کم با هم حرف زدیم. درباره اون دوستی‌های قدیمی و نسبتش با امروزمون. همه‌ی خوشی‌ها و ناکامی‌هاش. برام یک مرحله‌ی جدیدی از دوستی رو روشن کرد که تا به حال تجربه نکرده بودم، نه اون مرحله پیداکردن دوست، دوست شدن  و مراقبت ازش، نه ادامه دادن کژ دار و مریز دوستی با خبرگرفتن‌های کوتاه و گاه گدار از همه دیگه، «بازیافتن دوستی» خیلی برام عمیق‌تر از همه اینا بود. یک جور بازگشت به ریشه‌ها و نور انداختن روی هزارتوهای تاریک گذشته‌ای که امروزمون رو‌ معنادارتر می‌کنه. 
حالا یادم نمیاد داستان این کتاب چی بود، ولی فکر می‌کنم دوباره باید بخونمش.
        

3