جزئیات پست

فاطمه نقوی

1403/02/21

خواندن 5 دقیقه
(0/1000)

نظرات

خیلی خوب احساساتتان را شرح داده اید
1
ممنونم. چقدر شنیدن چنین حرفی برایم خوشایند بود. 
خیلی نویسنده‌ای خواهر
4
😘 
حق 
خب یکی از ابهامات من برطرف شد. ممنون 
خدا رو شکر :)
@Hamed 
مُحیصا

1403/02/21

فوق العاده بود پستت تون. کتاب های که معرفی کردین رفتن. تو لیست خریدم.😍❤️
1
چه خوب که خوشتون اومد. حتما کتاب حیرانتون خواهد کرد. 
خیلی ممنونم که نوشتید. من هم دلم می‌خواهد دربارهٔ این کتاب بنویسم. هرچند به باشکوهی شما نخواهم توانست. ولی می‌خواهم دربارهٔ «مردن با صدای بلند» بنویسم...
2
شک ندارم جذاب‌تر از من از این کتاب می‌نویسید. از همین نیمچه چیزی که گفتید پیداست. پس زود باشید.  
به روی چشم. ان‌شاءاله
@fatemehnaghavi 
آقای خوری می‌تونست اول کتاب بنویسه: «تقدیم به فلسطین با عشق و نکبت»
من با یکی از کامنت‌های شما تو همین بهخوان، که از این کتاب و «کابوس‌های بیروت» نام بردید، با این کتاب آشنا شدم. ممنونم بابت معرفیش. تجربه‌ی خواندنش، تجربه‌ی منحصر به فردی بود.
2
خوشحالم بابت شنیدن این حرف. پس خوندید و مثل من دوست داشتید. خوشحالم. 
کتاب گرمی‌یه. آدم رو به جایی در اعماق می‌بره.  
عالی. کاش بیشتر بود :(  ❤️
همین امروز، تقریبا نیم ساعت پیش یاد بتول افتادم. یادم می ره که این جا نیست. داشتم شریعتی رو پیاده می اومدم پایین.  دقیقا سر کوچه ی بهشت آسا بودم.  فکر کردم برم ببینمش و یادم افتاد دیگه پیش ما نیست. یادش بخیر
1
یعنی همین قدر هم به جان‌کندنی نوشتم. از صبح که پا می‌شوم لابه‌لای کارهای خانه، دویدن‌ها، بچه‌‌ی خواهرداری، فکر کردن به شریعتی، صدر، بتول، گفت‌وگوهای نکرده، شما نمی‌توانم حتی حمام بروم. زندگی شده تلاش برای بقا، بی‌لحظه‌ای درنگ، تند تند، هل هلی. صبح چشم باز نکرده و تختخواب مرتب نکرده افتاده‌ام در چرخه‌ی تکراری روز جوری که تا باز بیفتم در تختخواب پلک هم نمی‌توانم بزنم، نمی‌توانم روزم را مرور کنم و کارهایی که دارم. تا بیایم کتابی را در ذهنم دوره کنم خوابم ؛)  
هیچوقت فکر نمی‌کردم بشه راجع به یک کتاب این‌قدر با احساس نوشت تا یک غیرعلاقه‌مند به این موضوع رو هم به خواندن کتابی در این حوزه ترغیب کرد. 🙏
یاد خانم فیروزان گرامی. 
1
عجب. خوشحالم کردید. ممنونم.🌿