ای کاش گل سرخ نبود

ای کاش گل سرخ نبود

ای کاش گل سرخ نبود

3.7
12 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

3

شابک
9786001752100
تعداد صفحات
356
تاریخ انتشار
1391/7/5

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        نمای نزدیک:کسی ندیده است که از منیژه آرمین به عنوان شاعر نام برده باشند؛ اما رمان «ای کاش گل سرخ نبود» یک شعر بلند تغزلی است. این رمان در آغاز، مخاطب را با خود به آسایشگاه زنان سالمند می‌برد که مرگ را انتظار می‌‌کشند. در میان آنها اما «گللر» نمی‌خواهد بمیرد و انبوهی خاطره از گذشته‌هایی خاک‌گرفته دارد که در نظر دیگران وهم و خیال می‌آید. با این همه نویسنده‌ای از راه می‌رسد و با او همسفر می‌شود تا بروند به دور‌های دور. حالا «گللر» از دلدادگی‌اش می‌گوید به مهدی، پسر نظامی سید میرزا مهاجر. خانواده‌ و خاصه پدرش مخالف این وصلت هستند، اما گللر نفرین پدر را به جان می‌خرد و با مهدی می‌رود. شوهر نظامی‌اش که دستی بر موسیقی و شعر و خوشنویسی دارد، او را با خود می‌برد به سرزمین‌های ناشناخته، به میان ترکمن‌ها. بعد به دست گللر تار می‌دهد تا بنوازد و هر دو در نمایشنامه‌ای ایفای نقش می‌کنند. اواخر حکومت رضا شاه است و نسیمی از مدرنیزاسیون وارداتی به کشور وزیده است. مهدی هم از گللر می‌خواهد که حجاب از سر بردارد و با مردان معاشرت کند. اما کمی بعد تر خبر می‌رسد که حاج حسن پدر گللر از غصه شنیدن این اخبار درباره دخترش مرده است. بعد مهدی به طرز مشکوکی کشته می‌شود، اما سپهر از او به یادگار می‌ماند. روزگار طوفان‌های سیاسی است. برادر گللر که نامش را از «ولی» تغییر داده به «مانی»، در روزنامه «طوفان» قلم می‌زند. مانی خواهرش را هم وارد تشکیلات حزب توده می‌کند. اما درست وسط اجرای یک نمایش خبر می‌رسد که سپهر از پشت بام افتاده و درگذشته. گللر مدت‌ها آشفته‌حال و پریشان است اما با ازدواجی دیگر دوباره سامان می‌گیرد. حالا او از اسماعیل یک پسر دارد و دو دختر . اما باز هم روزگار ناسازگاری می‌کند و مانی که از حزب بریده به دست اعضای حزب کشته می‌شود. باقی رمان« ای کاش گل سرخ نبود» شرح زندگانی پر فراز ونشیب گللر است تا آخر قصه که به آسایشگاه ختم می‌شود. او یک بار دیگر در خاطراتش زندگی کرده است و حالا آماده است که آسوده بمیرد.
      

یادداشت‌ها