کارنامه اسلام عمومیتاریخ تاریخ اسلام کارنامه اسلام عبدالحسین زرین کوب 3.2 14 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 23 خواهم خواند 20 خرید از کتابفروشیها ناشر انتشارات امیرکبیر شابک 0000000136954 تعداد صفحات 209 تاریخ انتشار 1369/4/1 نسخههای دیگر نشر انتشارات امیرکبیر توضیحات کتاب کارنامه اسلام، نویسنده عبدالحسین زرین کوب. دهه 1990 میلادی ادبیات معاصر داستان عرفانی دینی و مذهبی ادبیات ایران فلسفی یادداشتها محبوبترین جدید ترین پولاد 1401/6/31 یک خلاصه و در عین حال جالب از تاریخچه علمی-فرهنگی تمدن اسلامی. توجه به وامداری از تمدن یونان و پرورش آن علوم و وامداری تمدن غرب به تمدن اسلامی خط سیر کتاب در ۲۵ سر فصل کتاب بود. اما برخی از بخش ها این طور به نظرم آمد که قدری زرین کوب به عنوان یک مورخ مسلمان جانبداری کرده. خاصه که مواضع این کتاب در برابر برخی از فرازهای دوقرن سکوت تامل برانگیز است. 0 5 سید علی مرعشی 1401/4/12 کارنامه اسلام در این نوشتار بنا را گذاشتم تا سنت معرفی کتاب و نقد آن را برهم زنم و توجه شما را به یکی از شخصیت های جالب این اثر جلب کنم. این فرد کسی نیست جز علی بن عباس مجوسی(اهوازی) دکتر زرین کوب درباره او چنین گفته: "یک دائره المعارف طبی دیگر که بوسیله مسلمین تالیف شد عبارت بود از کامل الصناعه مجوسی -علی بن عباس اهوازی- که طب ملکی هم خوانده می شد- به نام ملک دیلمی عضدالدوله. اثر مجوسی که در قرون وسطی وی را Haly Abbas می خوانده اند در اروپا شهرت بسیار یافت و نزدیک پنج قرن مرجع مهم طب بود در مدارس اروپا. تاثیر مجوسی در پیشرفت طب بابل ملاحظه بود و توضیحی که از سیستم عروق شهریه کرده بود از جهت تاریخ علم، اهمیت بسیار دارد." دیگر مورخین در مورد این شخصیت برجسته چنین آورده اند: مجوسی از بزرگترین پزشکان دولت آل بویه بود و پزشک مخصوص عضدالدوله دیلمی فنا خسرو گردید. فناخسرو به پزشکی علاقهمند بود و بیمارستانی در شیراز و سپس بیمارستان العضدی در بغداد را تأسیس نمود که مجوسی در آن مشفول به کار گردید. بزرگترین اثر وی کتاب مَلِکی است که تقدیم به فناخسرو نمود. این کتاب منظمتر و خلاصه تر از کتاب الحاوی رازی و کاربردی تر از کتاب قانون ابن سینا میباشد که بعد از آن منتشر گردید. ترجمه کتاب «الملکی»: اصل کتاب «الملکی» به زبان عربی و دارای ۵۰۰ هزار کلمه بوده و دوبار به لاتین ترجمه شد. اولین ترجمه در قرن یازدهم(سال ۱۰۸۷ میلادی) توسط «کنستانتین افریقی» انجام شد که او بدون ذکر نام اهوازی، کتاب را با نام «پانتگنی» به اسم خود نوشت؛ به همین دلیل بسیاری از عقاید اهوازی به نام اروپاییان ثبت شد. «کنستانتین افریقی» در ترجمه این کتاب همه نشانه هایی را که ممکن است نویسنده اصلی را بشناساند، از میان برد. در قرن دوازدهم(سال ۱۱۲۷ میلادی) «الیاس استفان انطاکی» دوباره این کتاب را از عربی به لاتین با ذکر نام مؤلف علی اهوازی ترجمه کرد. روش علمی مورد استفاده او در مورد پدیدههای طبیعی در کتاب ملکی شباهت زیادی به روش امروزی مورد استفاده در تحقیقات پزشکی دارد. کتاب ملکی موضوعات مختلفی مانند آناتومی، فیزیولوژی، بیماریهای روانی و علوم اعصاب را پوشش میدهد. او همچنین بر اخلاق در پزشکی و رابطه سالم بین پزشک و بیمار تأکید دارد. از تاریخ درگذشت مجوسی و شرح حال وی تفصیلی در دست نیست همین قدر میدانیم که تا سال ۳۸۳ ه.ق زنده بودهاست. وی در کتاب خویش آناتومی اعصاب و فیزیولوژی عصبی را توضیح داد و نخستین کسی بود که بیماریهای روانی مختلفی شامل خودبیمارانگاری، کما، همیپارزی، کما، مننژیت، یادزدودگی، خستگی و اندوه عشق را مورد بحث قرار داد. وی مراقبت از سلامتی را از طریق تغذیه مقدم بر داروها میشمرد. سید علی مرعشی 0 1 حمید درویشی شاهکلائی 1403/2/17 در حد تیم ملی زبان قشنگی دارد خوبست همگان یکبار بخوانند به ویژه اینکه در این کتاب پخته تر شده است 0 1 امیرمحمد سالاروند 1402/1/12 کارنامهی اسلام را نمیتوان تحقیقی مستقل دانست. هر چند زرینکوب در مقدمهی کوتاهی که بر چاپ دوم کتاب نوشته به مستشرقین تاخته است، اما عملاً کار خودش بر اساس نوشتههای آنها شکل گرفته. ارجاعات کتاب اصلاً کم نیست اما ارجاع به منابع دست اول در آن نادر است. به نظر میرسد که نوشتههای محققین به فرانسه و انگلیسی و آلمانی را به دقت خوانده است اما به منابع اصلی جز در حد نگاهی گذرا کاری نداشته است. داوری در باب دستآوردهای تمدن اسلامی و کارنامه صادر کردن برایش، نیاز به نگاهی جامعتر و کوششی مضاعف دارد. نگاه زرینکوب به «غرب» محدود شده است؛ مدام از تأثیرپذیری جهان اسلام از یونان و تأثیرگذاریاش بر اروپا سخن میگوید اما حتی از ایران چندان حرفی به میان نمیآورد، از هند و دیگر ملل که تقریباً هیچ. زرینکوب، هم میخواسته «شوق و هیجان تازهای برای اخذ و توسعهی دانش امروزی» ایجاد کند که خوانندگان «بیهوده در آنچه فقط مربوط به گذشته است در دام غرور و آفتهای آن گرفتار نشوند» (مقدمه) و هم اسلحهای برای اسلام دستوپا کند که به مقابلهی با غرب برخیزد که؛«اگر دنیای اسلام میخواهد در این معرکهی مخفی هم ... پیروزی یابد، چارهای جز آن ندارد که در ٬٬نوع اسلحه٬٬ی خویش تجدید نظر کند، و بر اساس علم و فرهنگ گذشتهی خویش -نه آنچه کورکورانه از غرب گرفته است- بنای علم و فرهنگ تازهای بگذارد» (۱۹ و ۲۰). راهی که برای رسیدن به این اهداف در پیش گرفته، ساختن تصویری کلی است از تسامح در تمدن اسلامی و نشان دادن پذیرش دانشهای خارجی و تکمیل و ترکیب و توسعهی آنها، تا گذشتهپرستان را معتدل کند و مرور سریع نام دانشمندان مسلمان و کتابها و دستاوردها و بعضاً نشان دادن تأثیرگذاریشان بر جهان غرب، تا به خودکمبینان تلنگری بزند که فکر نکنند همه چیز جای دیگری است. به نظر من اما زرینکوب در رسیدن به اهدافش ناکام بوده است. در لابهلای کتابش ایدههای درخشانی میتوان پیدا کرد. اما او توجه نداشته که برای به ثمر رساندن این ایدهها نمیتوان صرفاً بر آثار تحقیقی تکیه کرد. در این موضوعات گاهی باید چرخ را از نو اختراع کرد. باید منابع دست اول را کاوید، هم منابعی که محققین پیشین دیدهاند، هم منابعی که از چشمشان جامانده یا به آنها دسترسی نداشتهاند. اگر محققی به مستشرقین بدبین است و میخواهد «با همان چشمی به فرهنگ گذشتهی اسلامی بنگرد که خود مسلمین گذشته بدان مینگریستهاند» (مقدمه) کارش سختتر هم میشود، طبیعتاً نمیتواند نگاه مسلمینِ گذشته را بفهمد اما کتابهایشان را نخواند. کارنامهی اسلام انگار به تعجیل نوشته شده، انگار هنوز خام است. برای ۵۰ سال پیش شاید کار زرینکوب بد نبوده اما امروز دیگر کهنه شده است. اینکه هنوز این کتاب منبع میشود، حتی انگار در دروس تخصصی دانشگاهی، یا به کردی و روسی ترجمهاش میکنند، ناراحتکننده است. نمیدانم در این موضوع، که بسیار هم کلی است اثر بهتری داریم یا نه. اگر نداریم و دستمان خالی است و باید به این کتاب اکتفا کنیم، چطور بگویم؛ جای تأسف است. 0 3