بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ایل دورو

ایل دورو

ایل دورو

دی.اچ. لارنس و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

2

مضافاً می دانستم خیلی زیاد دوستم دارد، تقریباً عاشقم بود، که باز این هم غریب بود و گیج کننده. انگار کن که او فِری و فاون بود و فاقد روح. منتها نوعی حس غمزدگی ژرف به من منتقل می کرد، غمزدگی ای مانند برقِ اشیا می درخشید. خودش بی غم بود. یک جور سرشاری در وجودش بود، در دنیای سست بنیان که ساکنش بود و غم را در آن راه نبود. آن دنیا بسیار سرشار و بسیار قاطع و بسیار مشخص بود. در آن نه تمنایی بود، نه ابهامی که با تیرگی آمیخته باشد... چون صخره ای نیم شفاف، و چون شبی روشن در مهتاب، روشن و زیبا بود. گویی بلوری بود که به ریخت نهایی خود رسیده و دیگر به کمال رسیده است.