جان شیفته: جلد سوم و چهارمجان شیفته: جلد سوم و چهارمرومن رولان و 1 نفر دیگر5.02 نفر |2 یادداشتجلد 2خواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن4خواندهام15خواهم خواند4توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب جان شیفته: جلد سوم و چهارم، مترجم محمود اعتمادزاده ( م. ا. به آذین ).لیستهای مرتبط به جان شیفته: جلد سوم و چهارماحمدرضا کوکببرای خداباوری4 کتابالبته که من مخلص شهیدمطهری هم هستم و آثار ایشان را هم خواندهام، هم میخوانم و هم پیشنهاد میکنم. مخلص دیگر علمای عِظامِ اسلام هم هستیم. لکن، برخی حرفها را، رمانها جور دیگر میزنند. اگر دقت کرده باشید (که فکر کنم خود شهیدمطهری هم به این نکته تصریح دارند) وجود خدا از نظر قرآن بدیهی است. یعنی هیچ کجا به اثبات اصل وجود خدا نمیپردازد. لذا بهنظر، اگر کسی احیاناً از این خودآگاهی ذاتی برگشته باشد، بهترین راه بازگشت، دیدن و خواندن خودآگاهی دیگران است. در این لیست سعی کردهام، رمانهایی که این خودآگاهی را پررنگ میکنند را ضمیمه کنم. احتمالا به ندرت این کتابها برای این موضوع پیشنهاد داده شوند. در رابطه با هر کدام، کمی توضیح میدهم؛ اما برای لو نرفتن داستان، نمیتوانم زیادهگویی کنم: آنا کارنینا: این، بهترین رمان تولستوی نیست. فکر نکنم کسی تا حالا گفته باشد آنا کرنینا چنین است. اما صد صفحه آخر این کتاب، بهنظر من، بهترین سطوری است که تولستوی در عمرش نوشته است. البته قطعا نمیتوان آن صد صفحه را، بدون خواندن کل کتاب از عمق جان فهمید. وداع با اسلحه: یک اتفاق مشترک با آنا کارنینا دارد. من که اتفاقا این دو کتاب را در روزگار نزدیک به هم خواندم، خیلی لذت بردم! جانِ شیفته: نظرم را روی کتاب گذاشته ام. همان را بخوانید. پدر سرگی: شبیه قبلیها نیست. ولی بهنظرم کار خودش را میکند. ببخشید. خیلی کتاب نخواندهام و بیش از این بلد نیستم. چه خوب اگه این لیست رو تکمیل کنید...011ساناز پرچمی کاویانی۱۴۰۱📚 سلوک (محمود دولت آبادی ) کتابهای ۱۴۰۱📚31 کتابکتاب حیدر به دلیل مشکلات روایی بسیار ، کتاب خوبی برای خواندن نیست . در این کتاب به واسطه قلم و نثر عجیب و نوظهور نویسنده ، شأن ائمه رعایت نشده و این کتاب را بیش از پیش نخواندنی کرده است...📖123یادداشتهای مرتبط به جان شیفته: جلد سوم و چهارمفاطمه عشقی1401/01/02 آنت به تمام معنا یک مادر است. مادری برای تمام بشریت. زنی که هرچقدر خطاکار باشی آغوشش برایت باز است. اندک قضاوتی راجع به تو نمیکند. میتوانی در جوار پرتو وجودش مسیرت را بیابی بدون این که این روشنایی رنگی از نصیحت و سرزنش داشته باشد. راستش را بخواهید من در وجودش پیامبری یافتم! 04احمدرضا کوکب1402/06/25 برای من، عمده لذت خواندن رمان بالای هزار صفحهای، در دیدن و چشیدن فراز و فرود زندگی است. پیر شدن، عمیقاً من را میترساند. برای من، خواندن رمانی که در آن، شخصیتی که هزار صفحه با او زندگی کرده ام پیر میشود، ناتوان میشود، بزرگ شدن نسل و نسلهای بعد از خود و بدتر از آن، مردن همنسلیهای خود را میبیند، حکم فیلم ژانر وحشت دارد. مثل فشار دادن جای زخم که قطعا درد دارد ولی از مور مورش خوشمان میآید. جانِ شیفته واقعا یک رمان است. البته صادقانه اینکه گاهی خیلی کسل کننده میشود. رولان گاهی زیادی از داستان دور شده و فلسفه خودش در باب زندگی را به خوردمان میدهد. اما باز هم خوب است. خواندن چهار جلدی این کتاب، برای من یک سالی طول کشید. چون با یک داستان فوقالعاده جذاب و ویژه رو به رو نیستیم. اما خب، در عوض، درهای زیادی برای فکر کردن به روی آدم باز میشود. بعد از همه اینها، خواندن این کتاب، فرصت خوبی برای آشنا شدن با جریان چپِ اروپا در اوایل قرن بیستم است. ضمناً، رولان نویسنده خوبی است! گاها جملات و توصیفاتش، مغزِ مغزِ آدم را میسوزاند! 03