کتاب زوال: بر اساس داستان "زوال خاندان آشر" ادگار آلن پو - نقد و نظرات دربارۀ کتاب زوال: بر اساس داستان "زوال خاندان آشر" ادگار آلن پو

خانه همه چیز را می داند. همه چیز را می بیند، همه چیز را می شنود. از پنهان ترین میل ها و افکارت خبر دارد، و هرگز، هیچ وقت، رهایت نخواهد کرد. مادلین آشر، نفرین شده است. خانه ی آشر زنده است، نفس می کشد و او را زندانی کرده. اعضای خاندانش را نسل در نسل به کام جنون فرستاده، مادر و پدرش را گرفته، و حالا او و برادر دوقلویش را می خواهد. کسی نمی تواند کمکشان کند ولی هیچ کس هم، هیچ کدام از اعضای نفرین شده ی خاندان آشر، خانه را به خوبی مادلین نمی شناسد. شاید سرانجام او تنها کسی باشد که بتواند به این سیاهی ها خاتمه بخشد. ولی خودش را زنده به گور، درون تابوت پیدا می کند.

ادبیات کودک و نوجوان ادبیات نوجوان ادبیات داستانی ادبیات اقتباسی ادبیات آمریکا داستان تاریخی داستان معمایی داستان تریلر داستان فانتزی داستان وحشت دهه 2010 میلادی

باید اعتراف کنم که خوشم نیومد از کتاب، هر چند جذبش شدم و تمام مدت دلم میخواست بدونم قراره بعد این چه اتفاقی بیفته و آخرش چی میشه. اول از همه ترجمه کتاب برام اذیت کننده بود و باید بگم احتیاج به یه ویراستاری اساسی داشت شیوه روایت هم اذیتم کرد. روایت داستان یهو از ۹ سالگی می‌پرید ۱۸ سالگی، بعد میرفت ۱۴ سالگی بعد میرفت ۶ سالگی و هی از این سال به اون سال می‌پرید و باعث می‌شد روند داستان رو گم کنم. در نهایت بیخیال خوندن کتاب به ترتیب شماره صفحات شدم و هر فصل رو بر حسب تاریخ رخدادشون خوندم. مورد بعدی که اذیتم کرد پایان باز کتاب بود و مورد آخر سوالاتی بود که بی پاسخ موندن مثلا اینکه اون سگه تمام اون مدت کجا بود؟ دقیقا چه اتفاقی براش افتاده بود؟ در کل این کتاب و داستان سلیقه من نبود