عصیان

عصیان

عصیان

3.9
8 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

7

شابک
9786226602174
تعداد صفحات
72
تاریخ انتشار
1397/12/25

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        این کتابچه چاپ دیگری است از مجموعه "عصیان" سروده "فروغ فرخزاد"؛ کتاب با "قطعه شعری برای تو" این گونه آغاز می شود: این شعر را برای تو می گویم/ در یک غروب تشنه تابستان/ در نیمه های این ره شوم آغاز/ درکهنه گور این غم بی پایان/ این آخرین ترانه لالایی ست/ در پای گاه واره خواب تو/.....
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عصیان

عصیان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 17

به پسرم «کامیار» و به امید روزهای آینده   شعری برای تو این شعر را برای تو می‌گویم در یک غروب تشنهٔ تابستان در نیمه‌های این ره شوم‌آغاز در کهنه‌گور این غم بی‌پایان این آخرین ترانهٔ لالایی‌ست در پای گاهوارهٔ خواب تو باشد که بانگ وحشی این فریاد پیچد در آسمان شباب تو بگذار سایهٔ من سرگردان از سایهٔ تو، دور و جدا باشد روزی به‌هم رسیم که گر باشد کس بین ما، نه‌غیر خدا باشد من تکیه داده‌ام به دری تاریک پیشانی فشرده ز دردم را می‌سایم از امید بر این در باز انگشت‌های نازک و سردم را آن داغ ننگ‌خورده که می‌خندید بر طعنه‌های بیهده، من بودم گفتم: که بانگِ هستی خود باشم اما دریغ و درد که «زن» بودم چشمان بی‌گناه تو چون لغزد بر این کتاب درهم بی‌آغاز عصیان ریشه‌دار زمان‌ها را بینی شکفته در دل هر آواز اینجا، ستاره‌ها همه خاموشند اینجا، فرشته‌ها همه گریانند اینجا، شکوفه‌های گل مریم بی‌قدرتر ز خار بیابانند اینجا نشسته بر سر هر راهی دیو دروغ و ننگ و ریاکاری در آسمان تیره نمی‌بینم نوری ز صبح روشن بیداری بگذار تا دوباره شود لبریز چشمان من ز دانهٔ شبنم‌ها رفتم ز خود که پرده براندازم از چهر پاک حضرت مریم‌ها بگسسته‌ام ز ساحل خوشنامی در سینه‌ام ستارهٔ طوفان‌ است پروازگاه شعلهٔ خشم من دردا، فضای تیرهٔ زندان‌ است من تکیه داده‌ام به دری تاریک پیشانی فشرده ز دردم را می‌سایم از امید بر این در باز انگشتهای نازک و سردم را با این گروه زاهد ظاهرساز دانم که این جدال نه‌آسان است شهر من وتو، طفلک شیرینم دیری‌ست کاشانهٔ شیطان است روزی رسد که چشم تو با حسرت لغزد بر این ترانهٔ دردآلود جویی مرا درون سخنهایم گویی به خود که مادر من او بود ۷ مرداد ۱۳۳۶- تهران فروغ عزیزم! کامیار ندید و ما هم شاید نبینیم. اما تو، ما و این «ما»ی تاریخی سعی‌اش رو می‌کنه تا شاید روزی کسانی از ما ببینن.

5

یادداشت‌ها

          شب یلدا بود و مراسم یلدا برپا. 
طبق معمول شب‌های یلدا قرار بود مراسم با خوندن شعر شروع بشه و من فکر می‌کردم که دوباره طبق معمول شب‌های یلدا، این آغاز با حافظ رقم می‌خوره. 
اما وقتی دوست موردعلاقم شروع کرد به خوندن، نه خبری از قافیه‌های حافظ بود، نه زبان قدیمیش و کلمات ثقیل و نه از دنیای مردانه‌ش. شروع کرد به خوندن شعری از فروغ:
یک پنجره برای دیدن،
یک پنجره برای شنیدن.

همونجا بود که مثل همیشه وقتی شعر خوب می‌شنوم یا می‌خونم به خودم لعنت می فرستم که چرا با شعر انقدر بیگانه بودم، همونجا دوباره سیل لعن و نفرین رو به سمت خودم سرازیر کردم. 

این هفته که رفته بودم کتابفروشی، تا «عصیان» رو دیدم بدون اینکه به محتواش فکر کنم و فقط به خاطر فروغ برداشتمش. و هرچند که برخی شعرهاش صددرصد موردعلاقه‌ و دلخواه من نبودن اما، خوندن یک صدای زنانه در دنیای شعر برام اتفاقا صددرصد دلخواه و موردعلاقه بود. 

من تازه‌وارد دنیای شعر محسوب می‌شم. و از اون هم غریب‌تر برام شعر نو‌ی زنانه‌ست. ولی کیف کردم با عصیان فروغ. با عصیانی که در جایگاه یک بنده، یک معشوق، یک مادر و یک زن داشت. بیش باد!
        

0

          خودپرستی تو، خدایا، خودپرستی تو
کفر می‌گویم، تو خارم کن، تو خاکم کن
با هزاران ننگ آلودی مرا اما
گر خدایی، در دلم بنشین و پاکم کن
لحظه‌ای بگذر ز ما بگذار خود باشیم
بعد از آن ما را بسوزان تا ز خود سوزیم
بعد از آن یا اشک، یا لبخند یا فریاد
فرصتی تا توشه ره را بیندوزیم


گفتار اندر عصیانِ فروغ
عصیان، سومین دفتر شعر فروغ است و متشکل از ۱۷ قطعه‌ی شعر و (*ناشعر) که در سال ۱۳۳۶ منتشر گردیده است.
فروغ در این دفترشعر شاکی‌ست.
از که؟
از دنیا، از خدا، از نحوه‌ی خدایی کردنش، از زندگی و ...

*شخصا جز چند مورد خاص اصلا اسم شعر روی برخی قطعات نمی‌گذارم و به هیچ شکل آن را در حد و اندازه‌های استاندارد یک شعر ندیدم و با این سیر افولی که از دفتر شعر پنجم به حال می‌بینم شاید اگر وقت اضافی نداشته باشم به هیچوجه به سراغ دفتر شعر دوم و نخستش نروم، بلکه علاقه‌ای که نسبت به به فروغ پیدا کرده‌ام در ذهن و یادم باقی بماند.

کارنامه
نه!
جز چند شعر نخست، بقیه را نه ضعیف حتی بسیار ضعیف دیدم و حال نکردم با شعرها و بهم نچسبید!
من با شناختی که از خود دارم و چون همیشه اولین‌ها در ذهنم تا ابد ماندگار می‌مانند با علم بر اینکه فروغ در پنج دفتر شعرش هر دفتر بهتر از دفتر قبلی ظاهر شده، خواندن فروغ را با دفتر پنجمش آغاز تا به اینجا رسیدم اما در این روند گویی هر بار باید نمره‌ای که برایش منظور کنم آب رود!

دانلود نامه
فایل پی‌دی‌اف دفترشعر عصیان را در کانال تلگرام آپلود نموده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آن‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/378

یکم آبان‌ماه یک‌هزار و چهارصد
        

0