ملال پاریس و برگزیده ای از گل های بدی

ملال پاریس و برگزیده ای از گل های بدی

ملال پاریس و برگزیده ای از گل های بدی

شارل پیر بودلر و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

شعر برای بودلر وسیله­ای بوده است تا به قلب زندگی راه­یابد و آن را برهنه و بی­دریغ در بر گیرد، چون کاردی که بر سینه­ای می­نشیند. به همین جهت راه او از راه شاعرانی که "هنر را برای هنر" می­خواستند و طالب "شعر محض" بوده­اند، جدا می­گردد. خود او در داستان فانفارلو می­نویسد: «مردم زندگی می­کنند، برای آن­که زندگی بکنند؛ و ما (افسوس!) زندگی می­کنیم برای دانستن...روان خود را می­کاویم، چون دیوانگانی که می­کوشند تا دیوانگی خود را دریابند و هرچه بیش­تر در این مقصود پای می­فشارند، جنون آنان افزون­تر می­گردد.» بودلر به دلخواه، زندگی خود را در تلخکامی گذراند، زیرا معتقد بود که شادی و آسایش، پرده­ای بر آنچه جان کلام است می­کشد. او می­اندیشید که غم بهتر از شادی و ناکامی بهتر از کام است، زیرا زندگی را معنادار می­کند. اما بودلر بیانگر آن نهاد معذب، ژرف و دردمندی است که هر ملتی کم و بیش از آن نصیب دارد. او مانند حافظ، وجدان ناآگاه قوم خود را ترجمانی می­کند و از این حیث پژواک­گر یک صدای مهجور قرار می­گیرد که در این غرابت، آشناترین صداست. ملال پاریس و گل­های بدی، به گفته­ی سوآرس منتقد نامی فرانسوی، بعد از تورات و انجیل، بیش­ترین نشر را در جهان داشته است.

پست‌های مرتبط به ملال پاریس و برگزیده ای از گل های بدی