وجدان زنو

وجدان زنو

وجدان زنو

ایتالو اسووو و 1 نفر دیگر
4.5
7 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

35

ایتالو اسووو (Italo Svevo) در سال 1861 در تریست ایتالیا متولد می شود و در سپتامبر 1928 در تصادف اتومبیل از دنیا می رود. سهامدار یکی از بزرگترین شرکت های صنعتی ایتالیا بودن سبب می شود که تمام وقتش را صرف اداره ی امور این شرکت کند. فراغت از کار تجاری گهگاهی به او امکان می دهد که به نویسندگی بپردازد. در ظرف سی سال کار نویسندگی، سه رمان منتشر می کند: یک زندگی (Una Vita, 1892)، سالخوردگی (Senilita,1898) و بعد از یک سکوت بسیار طولانی (25 سال تمام)، که بی شک ناشی از عدم موفقیت این دو رمان بود، وجدان زنو (La cosienza di Zeno,1923). این بار اقبال رو می آورد و کتاب شهرت جهانی پیدا می کند و نویسندگانی چون جیمز جویس، والری لاربو، بنژامین کرمیو و دیگران به تفصیل از آن تجلیل می کنند. اسووو این کتاب را تحت تاثیر اندیشه های شوپنهار نوشته است که معتقد است اگر به کل بشری بنگریم جز ترادژی چیزی در آن نخواهیم یافت، در حالی که اگر به جزئیات آن توجه کنیم طنز و کمدی را جلوه گر می یابیم. در این کتاب نیز همین دو جنبه ی زندگی انسان به نحو استادانه ای ترسیم شده است. در وجدان زنو اندیشه ی مرگ دست از گریبان زنو برنمی دارد و او بر این عقیده است که زندگی مبارزه ی بیهوده ای است که در آن سرانجام برد ما مرگ خواهد بود. سخن کوتاه؛ وقتی که از ادبیات جدید اروپا صحبت می کنیم و بلافاصله به یاد جویس، پی یر آندلو، کافکا، پروست، لارنس، ژید و توماس مان می افتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اسووو چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره ی این پیشگامان ادبیات نوین اروپا است. و این سخن آندره تریو را درباره ی وجدان زنو از یاد نبریم:(یک شاهکار عظیم و باورنکردنی... در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود.)

لیست‌های مرتبط به وجدان زنو

حماسه گیلگمشافسانه های جهان باستان "ایلیاد و ادیسه"ماهاباراتا

۱۰۰ کتاب برتر جهان؟!.(بعضی هاش هم در ایران نیست)

88 کتاب

بین‌النهرین ۱۸۰۰ ق. م حماسه گیلگمش. یونان ۷۰۰ ق. م ایلیاد و ادیسه . هومر هند ۵۰۰ ق. م مهاباراتا یونان ۴۳۱ ق. م مده آ. ائوریپیدس یونان ۴۲۸ ق. م ادیپ شهریار . سوفکلس فلسطین ۴۰۰ ق. م کتاب ایوب ایران ۴۰۰ ق. م هزار و یکشب هند ۳۰۰ ق. رامایانا . والمیکی ایتالیا ۲۹–۱۹ ق. انئید . ویرژیل ایتالیا ۱۰ ق. م-۱۹ دگردیسی‌ها . اوید هند ۲۰۰ شکونتلا . کالیداس ژاپن ۱۰۰۰ افسانه گنجی موراساکی شیکیبو ایران ۱۲۰۰ بوستان سعدی ایران ۱۲۶۰ مثنوی معنوی مولوی ایسلند ۱۳۰۰ سرگذشت نیال ایتالیا ۱۳۰۸–۱۳۲۱ کمدی الهی . دانته آلیگیری ایتالیا ۱۳۴۸ دکامرون . جووانی بوکاچو انگلیس ۱۳۷۲ حکایت‌های کنتربری جفری چاسر فرانسه ۱۵۳۲ گارگانتوا و پانتاگروئل فرانسوا رابله فرانسه ۱۵۹۲ مقالات میشل دو مونتنی انگلیس ۱۵۹۹–۱۶۰۳ هملت ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۳ اتلو ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۵ لیرشاه ویلیام شکسپیر اسپانیا ۱۶۰۵ دن کیشوت میگوئل سروانتس ایرلند ۱۷۲۶ سفرهای گالیور جوناتان سویفت ایرلند ۱۷۶۰–۱۷۶۷ زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی لارنس استرن فرانسه ۱۷۷۱–۱۷۷۸ ژاک قضا و قدری و اربابش دنیس دیدرو انگلیس ۱۸۱۳ غرور و تعصب جین اوستین آلمان ۱۸۲۸ فاوست یوهان ولفگانگ فون گوته ایتالیا ۱۷۹۸–۱۸۳۷ مجموعهٔ اشعار گیاکومو لئوپاردی فرانسه ۱۸۳۰ سرخ و سیاه استاندال فرانسه ۱۸۳۵ بابا گوریو انوره دو بالزاک دانمارک ۱۸۰۵–۱۸۷۵ داستان‌ها و قصه‌ها هانس کریستیان آندرسن روسیه ۱۸۴۲ نفوس مرده نیکلای گوگول آمریکا ۱۸۰۹–۱۸۴۹ مجموعه داستانها ادگار آلن پو انگلیس ۱۸۴۷ بلندی‌های بادگیر‌ امیلی برونته آمریکا ۱۸۵۱ موبی‌دیک هرمان ملویل آمریکا ۱۸۵۵ برگ‌های علف والت ویتمن فرانسه ۱۸۵۷ مادام بواری گوستاو فلوبر انگلیس ۱۸۶۰ آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز انگلیس ۱۸۷۱–۱۸۷۷ میدل مارچ جورج الیوت فرانسه ۱۸۲۱–۸۰ تربیت احساسات گوستاو فلوبر روسیه ۱۸۶۶ جنایت و مکافات فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ ابله فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۷۲ شیاطین (جن زدگان) فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۸۰ برادران کارامازوف فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ جنگ و صلح لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۷۷ آنا کارنینا لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۸۶ مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالاوریج تولستوی نروژ ۱۸۷۹ خانه عروسک هنریک ایبسن آمریکا ۱۸۸۴ ماجراهای هاکلبری فین مارک توین نروژ ۱۸۹۰ گرسنه کنوت هامسون آلمان ۱۹۰۱ بودنبروک‌ها توماس مان انگلیس ۱۹۰۴ نوسترومو جوزف کنراد روسیه ۱۸۶۰–۱۹۰۴ مجموعه داستان‌ها آنتون پاولوویچ چخوف ایتالیا ۱۹۲۳ وجدان زنو ایتالو اسوو فرانسه ۱۹۱۳–۱۹۲۷ در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست آلمان ۱۹۲۴ کوه جادو توماس مان آلمان ۱۹۲۹ برلین، میدان الکساندر آلفرد دوبلین اتریش ۱۹۳۰–۴۳ مرد بدون خاصیت روبرت موزیل چین ۱۹۱۸ دفتر خاطرات مرد دیوانه لو خوان ایرلند ۱۹۲۲ اولیس جیمز جویس انگلیس ۱۹۲۷ به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف انگلیس ۱۹۲۵ خانم دالوی ویرجینیا وولف آلمان ۱۹۲۳ محاکمه (رمان) فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ قصر فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ مجموعه داستانهای کافکا فرانتس کافکا یونان ۱۹۴۶ زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس انگلیس ۱۸۸۵–۱۹۳۰ پسران و عشاق دی. اچ. لارنس پرتغال ۱۹۱۳–۳۴ کتاب دلواپسی فرناندو پسوآ فرانسه ۱۹۳۲ سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین آمریکا ۱۹۲۹ خشم و هیاهو ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۳۶ ابشالوم، ابشالوم ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۲۹ وداع با اسلحه ارنست همینگوی اسپانیا ۱۹۲۸ قصیده‌های کولی‌ها فدریکو گارسیا لورکا آمریکا ۱۹۵۲ پیرمرد و دریا ارنست همینگوی ژاپن ۱۹۴۸ صدایی از کوهستان یاسوناری کاواباتا روسیه ۱۹۵۵ لولیتا ولادیمیر ناباکوف آرژانتین ۱۹۵۱ هزارتوهای بورخس خورخه لوئیس بورخس ایسلند ۱۹۰۲–۱۹۹۸ مردم مستقل هالدور لاکسنس فرانسه ۱۹۰۳–۱۹۸۷ خاطرات آدرین مارگریت یورسنار ایرلند ۱۹۵۱–۵۵ مولی، مالون می‌میرد، بی‌نام ساموئل بکت سوئد ۱۹۰۷–۲۰۰۲ پی‌پی جوراب‌بلنده آسترید لیندگرن برزیل ۱۹۵۶ شیطان در راه گویمارس روزا الجزایر ۱۹۴۲ بیگانه آلبر کامو آمریکا ۱۹۰۸ مرد نامریی رالف الیسون مکزیک ۱۹۱۸–۱۹۸۶ پدرو پارامو خوان رولفو رومانی ۱۹۲۰ - ? اشعار پل سلان نیجریه ۱۹۵۸ همه چیز فرو می‌پاشد چینوآ آچه‌به مصر ۱۹۸۰ بچه‌های محله ما نجیب محفوظ آلمان ۱۹۵۹ طبل حلبی گونتر گراس انگلیس ۱۹۶۲ دفترچه طلایی دوریس لسینگ سودان ۱۹۶۶ موسم هجرت به شمال طیب صالح کلمبیا ۱۹۶۷ صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ایتالیا ۱۹۷۹ تاریخ(مورانته) الزا مورانته هند ۱۹۸۰ بچه‌های نیمه‌شب سلمان رشدی کلمبیا ۱۹۸۵ عشق در زمان وبا گابریل گارسیا مارکز آمریکا ۱۹۸۷ دلبند تونی موریسون پرتغال ۱۹۹۵ کوری (رمان) ژوزه ساراماگو

یادداشت‌های مرتبط به وجدان زنو

            به نام خدا

«وجدانِ اِسْوِوُو»

آخرین باری که کتابی مرا به شدت تحت‌تاثیر قرار داد و به قول خودم حتی استخوان‌هایم را هم سوزاند. خرداد سال گذشته  بود که «جنایت و مکافات» را برای سومین بار به اتمام رساندم. در این مدت رمان‌های زیادی خواندم که تعدادیشان از شاهکارهای ادبی بودند ولی آن تاثیری که گفتم را  بر من نگذاشتند تا اینکه در همین ماه اخیر «وجدان زِنو» نوشته ایتالو اِسْوِوُو را خواندم. رمانی که به‌مانند بسیاری از کتاب‌هایم مدت‌ها بود که نخوانده در کتابخانه‌ رها شده بود و وجدانم را می‌آزرد.
من میزان خوب‌بودن و تاثیرگذاری هر کتاب را با کتاب‌های محبوبم یا آثار نویسندگان محبوبم می‌سنجم. مثلا کتاب‌هایی را که مرا به واکاوی خودم وامی‌دارد، کاری می‌کند که مانند نویسنده دست در روح و روان خود ببرم و ناپیداهای آن را پیدا کرده و پیش روی خود بیاورم، با آثار داستایفسکی مقایسه می‌کنم. خیلی از کتاب‌ها بوده که وقتی خواندمشان با آثار او مقایسه‌ کردم و سرآخر به این نتیجه رسیدم که اگر همین سوژه را بزرگمرد روسی می‌نوشت با اثر بسیار بهتری روبرو بودیم. مثلا من بعد از خواندن «گرسنگی» کنوت هامسون و «از چشم غربی» جوزف کنراد چنین حسی داشتم. در عظمت «وجدان زِنو» همین بس که بعد از خواندنش آن را نه فروتر از آثار داستایفسکی بلکه در تراز شاهکارهای او قرار دادم. البته بگویم این حرف من به این معنا نیست که اسووو از مقلدان یا حتی از تاثیرپذیرفتگان اوست. بلکه به‌مانند او با روان خود و مخاطب بازی می‌کند. با این تفاوت که شاهکارهای داستایفسکی بیش از ده اثر است ولی اسووو تنها با همین یک شاهکارش شناخته می‌شود.

در مورد این کتاب و تاثیراتی که اسووو از فروید و شوپنهاور گرفته بسیار نوشته شده است. من نه صلاحیت ورود به این‌شکل از مباحث را دارم و نه حتی چندان لازم می‌دانم. نوشته‌‌اند شما هم بروید و بخوانید آنچه برای من مهم است این است که ما با یک شاهکار روبروییم. سعی می‌کنم که ترغیبتان کنم تا آن را بخوانید.

اسووو در این رمان شش فصل از زندگی شخصی به نام زنو را که در آستانه پیری قرار دارد از زبان خود او روایت می‌کند، نام اصلی رمان در ایتالیایی «اعترافات زنو» است، زنو این نوشته‌های اعتراف‌گونه را خطاب به پزشک روان‌‌کاو خود می‌نویسد، پزشکی که نماینده دیدگاه‌های فرویدی است. او در این شش فصل که از جهت زمانی پیوسته نیستند تصویری از زندگی خود ارائه می‌دهد که هرچه جلوتر می‌رود، روشن‌تر می‌شود. در اولین فصل بیمار از معضلی که او را واداشته که به پزشک مراجعه کند پرده برمی‌دارد. نام این فصل «آخرین سیگار» است، و به‌نظر من می‌توان آن را به‌صورت مستقل، جستاری درباره سیگار و ترک سیگار دانست و خواند. در دومین فصل که عنوانش «مرگ پدر» است ما بیشتر با شخصیت اصلی و زندگی‌اش آشنا می‌شویم. در فصل‌های بعدی یعنی «ماجرای ازدواجم»، «همسر و معشوقه» و «داستان یک شرکت تجارتی» که بخش عمده رمان را تشکیل می‌دهد کاملا با زنو و زندگی‌اش آشنا می‌شویم و در فصل آخر «روانکاوی» که تکمله‌ای است بر همه این اعترافات، نویسنده ما را به تشکیک درباره هرآنچه تا به حال گفته فرامی‌خواند.

ماجرای خود رمان و نویسنده هم جالب است. در واقع کتاب به‌نوعی شرح زندگی خود نویسنده است. نویسنده‌ای که از طبقه اعیان است و فعالیت‌های تجاری زیادی در نقاط مختلف  اروپا داشته  و در عین حال شیفته نوشتن و کسب شهرت از این راه است. اسووو در سالهای جوانی دو رمان می‌نویسد که مورد توجه منتقدان قرار نمی‌گیرد. تا اینکه بعد از  بیست سال به‌ترغیب جیمز جویس، که در آن زمان چندان معروف نبود و آموزگار زبان انگلیسی اسووو بود، نوشتن رمان دیگری را شروع می‌کند که پنج سال بعد از آن با عنوان «وجدان زنو» منتشر می‌شود. اثری که در بدو امر باز هم مورد بی‌مهری منتقدان ایتالیایی قرار می‌گیرد و اگر معرفی و پیگیری‌های جویس نبود، احتمالا شهرت و معرفی‌اش به تعویق می‌افتاد. 

اگر کسی از من بپرسد که حال و وقت خواندن «در جستجوی زمان ازدست‌رفته» مارسل پروست را ندارم. کتابی دیگری را معرفی کن که شباهتی به آن داشته باشد من «وجدان زنو» را معرفی می‌کنم. من در جایی ندیدم کسی به این شباهت اشاره کند ولی من که این دو را خوانده‌ام چنین حسی دارم. در مورد تاثیرپذیرفتن جویس از اسووو در نوشتن «اولیس» نوشته‌اند. ولی بالطبع من نخوانده‌ام و نمی‌توانم چیزی بگویم. جالب است که هر سه اثر تقریبا در یک دهه نوشته شده‌اند. آنچه باعث شده من بین دو اثر اسووو و پروست قرابتی ببینم. این است که در هر دو عنصر «زمان» کارکردی ساختاری در جهت روایت داستان و شخصیت‌پردازی دارد. در «در جستجو...» که این شیوه به حد کمال می‌رسد. در «وجدان زنو» هم اسووو از عنصر زمان بسیار بهره برده. همان ملالی که در شاهکار پروست به‌خاطر گذر کند زمان بر خاطر مخاطب می‌نشیند در اینجا هم خود را نشان می‌دهد. در این اثر هم شخصیت‌ها سلب و ثابت نیستند و با گذر زمان وجوه مختلفی را از خود نشان می‌دهند و حس‌های مختلفی را در مخاطب برمی‌انگیزند. چیزی که در آثار دیگر حتی شاهکارها کمتر به چشم می‌آید. شباهت دیگر این دو کتاب این است که هر دو به‌نوعی خودزندگینامه نویسندگانی هستند که به طبقه اشراف تعلق دارند. اسووو و پروست در بخش عمده‌ای از زندگی خود غرق در مناسبات طبقه خود بوده‌اند و پس از آن این تجربیات را با هنرمندی هرچه‌تمام به‌شکل رمان درآورده‌اند.

در آخر این نکته را هم بگویم که ترجمه مرحوم کلانتریان از این اثر بسیار خواندنی و خوب است و حیف که تا به‌امروز آن‌طور که باید و شایسته است مورد توجه مخاطبان فارسی‌زبان قرار نگرفته است، مخاطبانی که برای «جزء از کل» و «اتحادیه ابلهان» سر و دست می‌شکنند.