معرفی کتاب در قلب اطلس اثر دبورا هایلیگمن مترجم راضیه خشنود کتابعمومیادبیات در قلب اطلس دبورا هایلیگمن و 2 نفر دیگر 2.9 5 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 14 خواهم خواند 3 خرید از کتابفروشیها ناشر پرتقال شابک 9786004629546 تعداد صفحات 298 تاریخ انتشار 1400/5/31 توضیحات کتاب در قلب اطلس، نویسنده دبورا هایلیگمن. بریدۀ کتابهای مرتبط به در قلب اطلس Kosar 1403/3/26 در قلب اطلس دبورا هایلیگمن 2.9 2 صفحۀ 250 امیلی دکینسون شاعر مینویسد: «امید» بال و پر دارد همچون پرنده ای در روح آدمی آشیان میکند آواز سر میدهد، نغمه ای بی کلام هرگز خاموشی نمیگزینذ دلنشین ترین نوایی که در تندباد حوادث به گوش میرسد 0 5 لیستهای مرتبط به در قلب اطلس EmKaf 1403/1/25 «جهانیدیگر🪽🩶» 4 کتاب ..اینفرقداشت؛مثلاونایینبودکهبگمایننشد؛یکیدیگه.. 0 6 یادداشتها محبوبترین جدیدترین Kosar 1403/3/26 کتاب در قلب اطلس، روایتیست داستان گونه از یکی از هزاران تراژدی اتفاق اتفاق افتاده در جنگ جهانی دوم. این کتاب به ما از یکی از صحنههای جنگی میگوید، که مانند بمبی از درد، غم، ترس، حسرت، جدایی و بیم و امید میان شهرها افتاد و همه را از کوچک و بزرگ و فقیر و ثروتمند درگیر خود کرد؛ جنگی که باعث شد مرگ و ویرانی مانند سایه همه جا دنبال افراد باشد، حتی در دورترین نقاط اقیانوس اطلس. اول از همه باید نویسنده را ستود که با پیگیری، تلاش و تبحر زیاد، تعداد بسیار زیادی کتاب، گزارش، نامه و مصاحبههای جدید و قدیمی را به شکل داستانی منسجم درآورده؛ در آن به جزئیات زیادی پرداخته؛ همه چیز را با دقت و ظرافت تعریف کرده و قلم ساده و روانی هم داشته. با توجه به اینکه ما با یک رمان سر و کار داریم، هر چقدر هم که داستانش واقعی باشد، باید از لایههای حداقلی ادبی برخوردار باشد که میشد گفت اینطور نبود. همچنین به شخصیتها باید طوری پرداخته میشد که ما کاملاً با احساساتشان همراه و با مرگ متاثر کنندهشان غمگین شویم که نمیگویم در همه موارد، ولی در اکثر موارد اینطور نبود.(شاید هم من چند وقتیست که احساساتم را از دست دادهام) شخصیتها آنقدر زیاد بودند و درمورد پیشینه هایشان صحبت شده بود که من مدام قاطی میکردم. به نظر من نویسنده باید روی صحنههایی که احساسات را بیشتر بر میانگیختند تمرکز بیشتری میکرد و روی بعضی موضوعات انقدر طولانی مانور نمیداد. استفاده زیاد از حربه «ولی در آینده اینطور نخواهد شد» یا «ولی آنها نمیدانستند که» من را عصبی کرده بود. خلاصه که من در کل داستان فکر میکردم که اگر من نویسنده بودم، این موضوع را چطور توصیف میکردم که تاثیرگذارتر باشد، یا به کدام سوالهای مخاطب جواب میدادم. چندجا اشتباه تایپی و غلطهای دیگر دیدم که نیاز به ویراستاری داشت اما نکتهای که در مورد ترجمه برایم سؤال برانگیز بود این است که وقتی نام یک کشتی «بنارس سیتی» است، چرا باید نامش به عنوان «شهر بنارس» ترجمه شود، در حالی که این موضوع ضرورت خاصی هم ندارد و نام کشتی بار معنای خاصی در داستان ندارد. نویسنده به طور واضح موضع ضد جنگ و مخالف نژادپرستی داشت و به این موضوع خیلی اشاره داشت که همه به نوعی در وجودشان انسانیت دارند، همچنین در خیلی از موارد به اینکه انگلیسی انسان هایی قهرمان، سرسخت و شجاع هستند هم تأکید میکرد. این کتاب را به نوجوانانی که به تاریخ جنگ جهانی دوم علاقه دارند توصیه میکنم. 2 12 قدسیه پائینی 1402/1/4 داستان این کتاب به زمان جنگ جهانی دوم باز میگردد و بر مبنای واقعیت است. گاسی گریموند در این زمان یعنی سال ۱۹۴۰ همراه خانوادهاش در لندن زندگی میکند. چند روز پیش یعنی نهم سپتامبر آلمانیها بمباران لندن را آغاز کردهاند. آنها اول به مردم عادی کاری نداشتند اما حالا مردم عادی را هم در لندن و لیورپول و شهرهای دیگر هدف قرار میدهند. بمبها ساختمانهای اداری، مدارس، شهربازیها، کلیساها و خانهها را با خاک یکسان میکنند ؛ خانهها! جان شهروندان عادی، کسانی مثل گاسی، خواهرها و برادرهایش در خطر است . خانوادهٔ گریموند سه شب پیاپی تا صبح در زیرزمین میمانند. خانواده بعد از اتمام بمباران از پناهگاه خارج میشوند و میبینند همهچیز نابود شده است پس آماده میشوند تا بچهها را از طریق موسسهای دولتی به نام اسکان کودکان در خارج از کشور به جای امنی بفرستند. کودکان واجد شرایط کسانی بودند که بین پنج تا پانزده سال سن داشتند. این بار نود بچه اعزام میشدند. آنها باید به بندر لیورپول بروند تا از آنجا عازم شوند. ددر طول داستان اطلاعاتی مبنی بر این که اژدر المانی اطلاعاتی درباره کودکان حاضر در کشتی نداشتند و ارتش انگلیس این مطلب را پنهان کرده بود بیان می شود. هم چنین به استفاده ارتش انگلیس از این کشتی به عنوان حمل کننده طلا و مهمات در کنار کنار کودکان نیز اشاره دارد. کشتی مورد اصابت اژدر المانی قرار می گیرد و داستان شرح کشته شدن بسیاری از افراد حاضر در کشتی از جمله تعداد زیادی از کودکان است و هم چنین کشته شدن تعداد زیادی از هندی هایی که خدمه کشتی بودند اما حتی لباس مناسبی به تن نداشتند. در این داستان به بیان واقعیت های جنگ برای کودکان پرداخته شده است و غم و ناراحتی و اشفتگی آن بسیار زیاد است، چرا که تصویرنگاری جزئی از مرگ کودکان را دارد. نویسنده با استفاده از تصویرسازی مرگ کودکان به شکلی بسیار دردناک هم حس وطن دوستی در کودکان انگلیسی را ایجاد می کند و هم نفرت از دشمن را به خوبی ایجاد می کند. البته در این میان اشاره ای هم به خوی استعماری انگلیسی ها دارد که کارگردان هندی کشتی تنها با یک پیراهن نازک در سرمای اقیانوس رها شده اند و حتی لباس مناسبی هم به تن ندارند تا کمی مرگ آنان را در اثر سرما به تاخیر بیاندازد. 0 7