چهار هزار هفته مدیریت زمان برای انسان فانی

چهار هزار هفته مدیریت زمان برای انسان فانی

چهار هزار هفته مدیریت زمان برای انسان فانی

الیور برکمن و 1 نفر دیگر
3.9
12 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

14

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

47

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

لازم نیست کسی به شما بگوید که زمان کافی ندارید. همه‌ی ما دغدغه‌ی اضافه‌کردن کارهای بیشتر به لیست کارهایمان، صندوق نامه‌های سرریز شده‌مان، تعادل کار-زندگی و متمرکزبودن با وجود این همه حواس‌پرتی را داریم. همه مدام به ما می‌گویند که باید پربازده‌تر و کارآمدتر باشیم. اما تمام ترفندهای کتاب‌های مدیریت زمان فقط اوضاع را برای ما بدتر می‌کند. حس اضطراب و تنش بیشتر می‌شود و همچنان فکر می‌کنیم زندگی واقعی و بامعنی برای ما هنوز شروع نشده و روزی در آینده بالأخره از راه خواهد رسید. کتاب پیش رو احتمالاً کتابی نیست که فکر می‌کنید و این چیز خوبی است. برخلاف سایر کتاب‌های مدیریت زمان، هدف چهارهزار هفته ارائه‌ی مشتی ترفند و شیوه برای مدیریت زمان نیست، بلکه این کتاب بیشتر فلسفه‌ای است درباره‌ی دو حقیقت مهم ولی درعین‌حال تلخ: 1. در زمان کم و چهارهزارهفته‌ای خود، هرگز نمی‌توانید به تمام چیزهایی برسید که آرزویشان را داشتید؛ 2. حتی اگر چنین چیزی ممکن بود، درنهایت هیچ اهمیتی نداشت، زیرا در آخر همه میرا هستیم و مرگ در انتظارمان است. دانستن این موضوع و پذیرش آن، گرچه ممکن است در وهله‌ی اول ناامیدکننده باشد، درنهایت رهایی‌بخش است و می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد. اگر مدام درحال برنامه‌ریزی برای استفاده‌ی بهینه از زمان هستید، اگر مدام دارید نرم‌افزار‌ها و جدول‌ها و نمودارهای متفاوتی را برای مدیریت زمان امتحان می‌کنید ولی به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسید، این کتاب چیزی است که به آن نیاز دارید. اولیور برکمن با تفسیر بینش‌های فلاسفه، روان‌شناسان و آموزگاران معنوی کهن و مدرن تلاش کرده به شیوه‌ای جالب، سرگرم‌کننده، کاربردی و جذاب به ما در شناخت زمان و مدیریت آن کمک کند. این کتاب، با تأکید بر کنارگذاشتن باور غلط «انجام‌دادن هر کاری»، به خواننده‌ها ابزارهایی ارائه می‌دهد تا زندگی معنادارتری را تجربه کنند و با میرایی و محدودیت‌هایش کنار بیایند.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چهار هزار هفته مدیریت زمان برای انسان فانی

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به چهار هزار هفته مدیریت زمان برای انسان فانی

zed_bml

1402/5/27

          #معرفی_کتاب
📕 چهار هزار هفته
👤الیور برکمن
📚 نشر میلکان
📖 ۲۱۳ صفحه
💲 ۱۳۹۰۰۰ تومان
.
برشی از کتاب:
همزمان شروع کردن چند کار با همدیگر ممکن است استرس تعدد مسئولیت‌ها و آرزوها را تسکین بخشد. اما این گونه کار چندانی از پیش نخواهید برد در عوض با آگاهانه به تعویق انداختن همه‌ی کارها به جز یک کار به خود یاد بدهید که بهتر و بهتر این استرس را تحمل کنید. خیلی زود، بعد از حس رضایت ناشی از تکمیل و انجام دادن کارهای مهم به این نتیجه میرسید که تحمل استرس ارزشش را داشت چون کارهای مهم بیشتر و بیشتری را تمام می‌کنید خود به خود از استرستان نیز کم می‌شود
.
کتاب درباره چیست؟
میانگین طول عمر انسان بسیار کوتاه است. اگر ۸۰ سال عمر کنید، فقط حدود چهارهزار هفته زندگی خواهید کرد. نام این کتاب هم به همین دلیل انتخاب شده است. رابطهٔ ما با زمان محدودمان همیشه رابطهٔ پُردردسری بوده، اما اتفاقات اخیر این دردسرها را دوچندان کرده است. این کتاب سعی دارد راه متفاوتی برای مدیریت زمان متناسب با شرایط امروز جهان در اختیار خواننده قرار دهد و به مدیریت زمان از دیدگاه متفاوتی می‌پردازد.
.
تجربه ی شخصی
خیلی خلاصه اینکه کتاب بی‌شک به دردتان می‌خورد اگر خوره‌ی بهره‌وری هستید. اگر دیوانه‌وار به دنبال تیک زدن کارهای لیست کارتان هستید. اگر مدام احساس می‌کنید بر روی تردمیلی توقف ناپذیر در حرکت هستید و باید بدوید وگرنه عقب می‌مانید. این کتاب دست شما را به ساحل آرامش خواهد رساند البته بعد از تحمل یک جنگ درونی! هرچه شدیدتر درگیر بهره‌وری افراطی باشید خواندن کتاب برایتان سخت‌تر خواهد بود. خواندن این کتاب برای من سه ماه طول کشید چون هر یکی دو فصل از حرص تقابل مطالب کتاب با باور‌های قبلی کتاب را می‌بستم!
بخش آخر کتاب یک دستورالعمل کامل برای عملی کردن همه‌ی نکات کتاب است.
.
#چهار_هزار_هفته
#الیور_برکمن
#نشر_میلکان
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#روزی_۳۴_صفحه_کتاب_بخوانیم
        

1

          خلاصه و معرفی پشت کتاب را هم که بخوانید متوجه می‌شوید کتاب برخلاف کتاب‌های رایج در حوزه برنامه‌ریزی و مدیریت زمان، رویکرد مخالف دارد، سر نقد دارد، بجای توصیه بیشتر به بهره‌وری دعوت می‌کند به آرامش و درنگ و اینکه سکون هم گاهی بد نیست.
فصل دوازدهم کتاب برای من قدری تکان‌دهنده بود، روایتش و مثال‌هایش و حتی نکته‌ای که در بر داشت برای من جذاب‌تر از بخش‌های قبلی بود؛ جوری که باعث شد بقیه کتاب را هم با قدری ذوق بیشتر بخوانم.
پیوست انتهای کتاب (ده ابزار برای پذیرش کرانمندی )  هم جمع‌بندی خوبی است، توصیه‌ها و راهکارهایش تماما جدید و تازه نیست (مخصوصا اگر مثلا مخاطب پادکست رادیو‌راه باشید یا پیش از این هم من باب مزیت درنگ و تامل و گزندهای بهره‌وری هرچه‌بیشتر، مطالعه کرده باشید) اما مرورشان در کنار هم خالی از لطف نیست.  
در مجموع: ✍🏼 اگر از کمال‌طلبی یا آرمان‌گرایی بیش از حد رنج می‌برید و مدام در حال یافتن راهکار هستید که از زمان خود نهایتِ نهایتِ نهایت استفاده را ببرید و اگر هم نتوانید خودتان را بسیاار شماتت می‌کنید، شاید این کتاب بتواند آرامتان کند و کمکتان کند که ببینید قدری آهسته‌تر هم اشکالی ندارد، اتفاق خاصی نمی‌افتاد که...!  

        

10

        کتاب درارتباط با نقد تلاش انسان برای بی کران بودن است. به شما گوشزد می‌کند که چگونه کران‌مند باشید و در تله کارایی که برامون محیا شده نیوفتید.

در مورد این صحبت می‌کنه که چگونه محدودیتِ انسان بودن رو بپذیریم و باهاش زندگی کنیم : 'رستگاری از مشکلات در گرو پذیرش محدودیت‌ها است نه در انکارشان'

زمانی که انسان دیگه به دنیای آخرت باور نداشت و فکر می‌کرد که *این زندگی*  تمام آن چیزی است که خواهد داشت و  حالا که دیگه فرصتی بعد از اون نیست؛  احساس اجبار به این را پیدا کرد که به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنه.  (هرچند که کاملا شکست خورده)

وقتی به این موضوع پی ببرید که قطعاً هر تجربه‌ای را که در دنیا ارائه می‌شود را از دست خواهید داد، دیگر تجربیاتی که هنوز تجربه نکرده‌اید به چشم شما مشکل نخواهد بود. در عوض می‌توانید تمرکز خود را روی لذت بردن از همین تجربه اندکی که در زندگی دارید بگذارید و آزادانه انتخاب کنید که در لحظه چه چیزی از همه مهم‌تر است.
مهم این است که یاد بگیریم آگاهانه تصمیم بگیریم که روی چه تمرکز کنیم و از چه چشم پوشی کنیم.

در نهایت باید یادمون باشه که 'یک برنامه صرفاً یک فکر است ما برنامه‌هایمان را کمندی می‌بینیم که از زمان حال به سمت آینده پرت کرده‌ایم و انتظار داریم چیزی را که می‌خواهیم برایمان بیاورد؛ اما برنامه فقط و فقط اعلام نیت و قصدی است که در لحظه اکنون داریم. برنامه‌ریزی بیان افکار کنونی شما درباره نحوه اثرگذاری در آینده است البته که آینده هیچ تعهدی ندارد که به حرف شما گوش کند و از آن اثر پذیر باشد '.

شاید در پاسخ به کمال‌گرایی و ترس از شکست و اهمال‌کاری هامون  می‌شه اینو گفت که:
والاترین هدف انسانی شبیه خدا شدن نبود بلکه کاملاً انسان بودن است!!!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

14