تن تن در آمریکا

تن تن در آمریکا

تن تن در آمریکا

هرژه و 1 نفر دیگر
4.3
17 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

0

ناشر
زرین
شابک
9644072901
تعداد صفحات
62
تاریخ انتشار
1381/8/18

توضیحات

        در این کتاب مصور و رنگی از مجموعه کتاب های "ماجراهای تن تن و میلو"، "تن تن" خبرنگار جوان به همراه سگش "میلو "به شهر شیکاگو می رود تا تبهکاران را به دام  بیندازد .شیکاگو، شهری است که در آن جنایت کاران و تبهکاران حکومت می کنند .آنها  که از ورود تن تن و میلو با خبر شده اند، با طرح نقشه های بسیار، سعی می کنند  تن تن و میلو را از بین ببرند، اما موفق به این کار نمی شوند .تا این که "تن تن " دو تن از تبهکاران را گرفتار می سازد و به پلیس تحویل می دهد .در این کتاب  ماجراهایی رخ می دهد و تن تن به شکارگاه "پاسیاه "که متعلق به سرخ پوستان است  وارد می شود .آنها ابتدا گمان می کنند که تن تن برای تصاحب شکارگاه آمده است، اما  در پی حادثه ای به حقیقت امر پی می برند و او را آزاد می سازند .سرانجام تن تن با  هوشیاری و همراهی میلو موفق می شود 355تن از جنایتکاران شیکاگو را به دست پلیس  بسپارد و آرامش را به شهر باز گرداند .
      

یادداشت‌ها

        در این کتاب از سرخپوست ها چهره ای منفی، خشونت آمیز و احمق نشون داده شده، مثلا یکی از سرخپوست ها به طرف بچه ی کوچک سرخپوستی که در حال بازی با تیرکمون بود، خشمگینانه حمله می کنه و می گه:(( اگه باز هم چیزی با تیرکمون به من پرتاب کنی، سرت رو می برم.))
در زمانی که تن تن و میلو به شهر رد اسکین می رن، میلو به سگ سرخپوست ها میگه:((آره جون خودتون خیال کردین!... میلو خودشو قاطی سگ سرخپوستا نمی کنه)) قبلش هم که تن تن برای ماموریت باید به شهر سرخپوست ها باید می رفت، میلو با تعجب به او گفت((مگه خیال داری بری پیش سرخپوست؟...)) 
البته در پایان نشون میده که مثلا در منطقه ای که سرخپوست ها زندگی می کنند، نفت پیدا شده و سرخپوست به وسیله سرمایه داران، بی رحمانه مجبور به کوچ به منطقه ای دیگر می شوند.
همچنین در این کتاب فساد در آمریکا و مخصوصا شیکاگو نشون داده میشه. حتی نشون داده میشه که گانگسترها، اتحادیه ای به نام سندیکای گانگسترهای شیکاگو تشکیل دادند و حتی به اداره پلیس هم نفوذ کردند و از هیچ کار خلافی در آمریکا دریغ نمی کنند.
 نظر زیر، نظر یکی از کسانی هست که در گودریز عضو هست که به نظر من هم حرفش منطقیه، تکرار این امداد های غیبی، خیلی داستان رو بد کرده، حالا اگر یکی دو تا بود و تن تن آدم متدیّنی بود، یه چیزی ولی این همه شانس و امداد غیبی برای یه آدم سکولار!

((بدکش نبود؛ اما بیشتر از اینکه منطق برش حکم فرما باشه پای شانس و امدادهای غیبی عجیب وسطه چرا دزدها باید اشتباهی از گاز بیهوشی استفاده کنند، نه گاز سمی؟ و چرا وقتی تن تن بیهوش رو میاندازن توی آب، به هوش میاد؟! چرا دقیقا همون لحظه که پرتش میکنن توی مخلوط کن ،کارخونه کارگرها اعتصاب میکنن و دستگاه خاموش میشه؟ چرا وقتی بستنش روی ریل قطار يهو پیرزنی پیدا میشه و با دلیل مسخره ترمز اضطراری رو میکشه؟ چطور جنایتکار حرفه ای مثل هالوها اشتباهی وزنه ی چوبی میبنده

به پای تن تن و پرتش میکنه توی دریاچه؟ (یعنی واقعا متوجه سبک بودن چوب نمیشه؟! و چرا و چرا و چرا ... که چندتاشون رو میشه توجیه کرد و گفت برای نمک ،داستانه ولی آخه انقدر شانسی هم خیلی کشکی میشه))
یه شخصیت کارآگاهی هم بود که تن تن برای گم شدن میلو استخدام کرد. کارآگاه خیلی دقیق و موشکافانه حرف می زد در مورد سن و حتی برخی مشخصات عجیب دزد ها ولی در پایان همه چیز اشتباه در میومد و سگِ اشتباهی پیدا می شد. رفتار کارآگاه شبیه به شرلوک هلمز بود حتی تن تن هم میگه شبیه شرلوک هلمز هست. انگار نویسنده می خواست با این شخصیت داستان، شرلوک هلمز و نویسنده اش رو مسخره کنه و بهش تیکه و طعنه بندازه! 
 پایان نظر من. این نوشته های پایین برگرفته از تارنمای تن تن فارسی هست. 

تن تن در آمریکا یا جدال با تبهکاران سومین جلد از مجموعه کتاب های تن تن هرژه هست.
این داستان به سفارش روزنامه محافظه‌کار بلژیکی لو ونتیم سیکل برای ضمیمه کودکان آن یعنی لو پتی ونتیم نوشته شد و از سپتامبر ۱۹۳۱ تا اکتبر ۱۹۳۲ به صورت هفتگی منتشر شد.
چکیده ی داستان:
خبرنگار جوان که پس از سفر به کشور شوراها و کنگو شهرتش فراتر از اقیانوس اطلس رفته، در ماجرای تن‌تن در آمریکا با آل کاپون و گروهش و هم‌چنین گانگسترهای دیگر شیکاگو روبه‌رو می‌شود. او تمام شجاعت و هوش خود را برای زنده‌ماندن و فرار از دست آن‌ها به‌کار می‌گیرد. در این میان او با بومیان آمریکا نیز مواجه می‌شود و حوادثی برایش رخ می‌دهد…

هرژه در این داستان دهه‌ی 1930 (1310 خورشیدی) آمریکا را نشان می‌دهد. دوران منع مصرف مشروبات الكلی و دوران فعاليت‌های گسترده‌ی آل كاپون، گانگستر معروف شیکاگو.
خالق تن‌تن، سرمایه‌داری‌، مصرف‌گرایی و مکانیزه‌شدن آمریکا را تهدیدی برای جامعه‌ی سنتی بلژیک می‌دانست. هم‌چنین سردبیر قرن بیستم می‌خواست هرژه از این داستان برای نکوهش سرمایه‌داری آمریکا استفاده کند. والز برخلاف هرژه علاقه‌ی چندانی برای به‌تصویر کشیدن سرخ‌پوستان نداشت. در نتیجه، برخورد تن‌تن با بومیان تنها یک‌ششم روایت را به‌خود اختصاص داد.
تن‌‌تن‌باز مشهور و منتقد ادبی، ژان ماری آپستولیدس (Jean-Marie Apostolidès) نیز اعتقاد دارد: در تن‌تن در آمریکا، هرژه آگاهانه صنعت‌گران ثروت‌مند را شبیه به گانگسترها ترسیم کرده است. وی خاطرنشان کرد که این تصویر منفی از سرمایه‌داران در دیگر ماجراهای تن‌تن با شخصیت‌هایی مانند باسیل بازاروف در گوش شکسته ادامه یافت.
آلفونس کاپون با نام مستعار صورت زخمی (Scarface) یکی از دو شخصیت واقعی در ماجراهای تن‌تن است که با نام اصلی در داستان حضور دارد. در حقیقت  نام آل کاپون در کتاب تن‌تن در کنگو، به‌عنوان رئیس یک گروه بین‌المللی قاچاق الماس، ذکر شده‌بود. ماجراجویی دوم تن‌تن به‌روشنی نشان می‌دهد که شیکاگو خواستگاه بعدی گزارش‌گر جوان است. این زمین بازی نیز از آن آل کاپون و باند تبه‌کار اوست. آن‌ها بر قاچاق همه‌چیز فرمانروایی می‌کنند.
جدال بی‌امان تن‌تن با تبه‌کاران و باندهای گانگستری واقعیت‌هایی از جامعه‌ی آمریکا را آشکار می‌کرد که سبب‌شد این کتاب تا سال 1973 (1352 خورشیدی) در آمریکا منتشر نگردد. در این سال ناشر آمریکایی، هرژه را مجبور کرد تا بخش‌هایی از کتاب که فضای تبعیض نژادی در آمریکا را نمایان می‌کرد حذف و یا تغییر دهد.
هرژه به‌درخواست ناشران آمریکایی، چندین‌بار مجبور به تغییر در کتاب‌هایش شد. از همه مهم‌تر این‌که اغلب شخصیت‌های سیاه‌پوست این کتاب را برای جلوگیری از ایجاد هرگونه تصویر ابهام‌آمیز در مورد مسائل تبعیض نژادی سفیدپوست کرد. ناشران آمریکایی هرژه را ملزم به‌حذف شخصیت‌های آفریقایی-آمریکایی از کتاب کردند و هرژه آن‌ها را به‌عنوان سفیدپوست یا اسپانیایی‌زبان دوباره ترسیم کرد.(برگرفته از تارنمای تن تن فارسی)
. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3