پیامبران جدید سرمایه

پیامبران جدید سرمایه

پیامبران جدید سرمایه

نیکول ماری اشاف و 1 نفر دیگر
3.9
4 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

4

شابک
9786008091301
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1396/12/27

توضیحات

        نیکول اشاف، مدرس جامعه شناسی در دانشگاه بوستون، کتابی نوشته است با عنوان پیامبران جدید سرمایه. این کتاب اسطوره سازی مدرنی را بررسی می کند که بخشی حیاتی از سرمایه داری قرن بیست و یکم است. پیامبران جدید سرمایه کتابی کوتاه و محرک است که نگاهی نقادانه دارد به رتوریک موردحمایت «پیامبران جدید»، مثل اپرا وینفری، شریل سندبرگ مدیر عملیات فیس بوک، بیل و ملیندا گیتس، و جان مکی مدیرعامل هول فودز.
      

لیست‌های مرتبط به پیامبران جدید سرمایه

یادداشت‌ها

          کتاب به طور کلی نقد سرمایه داری است و روش کارش این است که در فصول مختلف، افراد مختلفی را که به نوعی به اشکالات سرمایه‌داری پی برده اند و سعی در ترمیم و اصلاح آن دارند، معرفی کرده و دیدگاههای آنها را به طور کامل شرح داده و نقد میکند.
نقطه قوت کتاب آن است که مثلا در فصل چهارم که به بنیاد (بیل و‌ ملیندا) گیتس می‌پردازد، شیوه ی کار آنها برای رفع تبعیض و نابرابری در دنیا را کامل توضیح می دهد، به طوری که در ابتدای امر عملکرد آنها را تحسین خواهید کرد، سپس به نقد این عملکرد میپردازد و اثبات میکند که چطور فرضهای حاکم بر آنها غلط است و نتیجه‌ی عملکردشان نهایتا باعث تعمیق بی عدالتی و فقر و ... می شود.

نگاه اصلی نویسنده این است که نشان دهد مشکل اصلی، ذات سرمایه داری است که تبعیض و بی عدالتی در آن نهفته و جزئی جدایی ناپذیر از آن است و دیگر اینکه نشان دهد راهکارهای اصلاحی که بسیاری بزرگان سرمایه داری دست به آن زدند، تنها و تنها به ادامه ی حیات این سیستم، کمک میکند.

خواندن این کتاب ۱۷۰صفحه‌ای را توصیه میکنم
        

1

          کتاب درباره چهار سرمایه دار خاص است که هر کدام به نوعی جایگاه ایدئولوژی سازی دست یافته اند: شریل سندبرگ (مدیر ارشد عملیاتی فیس‌بوک)، جان مک‌کی (مدیر ارشد اجرایی هول فودز)، اپرا وینفری (غول رسانه‌ای)، و بیل و ملیندا گیتس(بنیان‌گذاران بنیاد گیتس)

نویسنده میگوید این چهار نفر داستان های جدیدی برای جهان تعریف میکنند که به نوعی تعارضات و خشونتهای موجود در ذات سرمایه داری را پنهان میکنند و به آن وجهه ای اخلاقی میبخشند

"شریل سندبرگ خاطره خود از گوگل را بیان می‌کند. زمانی که روزهای آخر بارداری خود را می‌گذارند به حالی دردناک افتاد و نفس نفس میزد. همان لحظه به ذهنش رسید که «لعنتی، گوگل به یک پارکینگ مخصوص زنان باردار نیاز دارد!»
او به سمت اتاق رییس رفت و تقاضایش را مطرح کرد. وجود یک زن باردار در رده های بالا موجب تغییر شد. سندبرگ دیگر باردار نیست و در گوگل نیز کار نمی‌کند اما پارکینگ زنان باردار همچنان در گوگل وجود دارد."
شریل سندبرگ با این نمونه ها میکوشد زنان فمینیست را تشویق کند تا به جای تلاش برای بهبود وضعیت عمومی زنان در جامعه، سعی کنند خودشان به جایگاه های مدیریتی بالاتری برسند. اما نویسنده مواردی را ذکر میکند که زنان پس از قرار گرفتن در جایگاه های مدیریتی بالا تصمیماتی علیه همجنسانشان گرفته اند و به این ترتیب رویکرد شریل سندبرگ را نقد میکند.

"نکته عجیب داستان «سرمایه‌داری وجدان مندانه» کمبود شرکتهای قدیمی منطبق با این تفکر است. در طول سالها تاجران بسیاری عناصر اصلی فلسفه سرمایه‌داری وجدان مندانه را داشته اند اما این حقیقت که هیچکدام از این اصول از آزمون زمان سربلند بیرون نیامده‌اند نشان دهنده تأثیرات طولانی مدت «رقابت» است نه طمع یا تنبلی. مهم نیست که صاحب کسب و کار چقدر با وجدان باشد، اگر با بازاری رقابتی مواجه شود یگانه انتخابش زیر پا گذاشتن اصول است."
جان مک کی کسب و کار عظیم خودش را یک سرمایه داری وجدان مندانه میداند که در آن پرداختی فاصله حقوق مدیران رده بالا و کارگران رده پایین خیلی کمتر از فاصله حقوق شاغلان والمارت است. اما نویسنده نشان میدهد علیرغم این شعارها، "رقابت" اصول خودش را به هر حال به هول فودز نیز تحمیل میکند و بیشترین فشار به کارگران رده پایین وارد میشود.

"تجدید ساختار نئولیبرالی مستلزم تبدیل کردن مسایل اجتماعی به مشکلات فردی است. منبع توجه در نئولیبرالیسم «خود» است.
کسب و کار «اُپرا وینفری» تمرکز نئولیبرالیسم روی خود را تقویت می‌کند. بنگاه اقتصادی اُپرا وینفری مجموعه‌ای از کردارهای ایدئولوژیک است که به مشروعیت بخشی به دنیایی کمک می‌کند که آکنده از نابرابری است و با ترویج نوعی پیکربندی از «خود» که با این دنیا سازگار است فرصت‌ها را کاهش می‌دهد."
اُپرا وینفری به شما کمک میکند در آخرالزمان بی رحمانه ای که سرمایه داری برایتان ساخته است همه تقصیرها را به عهده "خود" بدانید. و دیگر هیچ!

"بنیاد بیل گیتس به دنبال استفاده از سازوکارهای بازار در آموزش عمومی است. فکر پشت ماجرا آن است که با استفاده از منطق بازار در نظام آموزشی، رقابت، تمام مدارس را به عملکرد بهتر وامی‌دارد. با اداره مدارس به همان شیوه «شرکت ها»، نظامی ایجاد می‌شود که هر مدرسه عمومی یک قراداد عملکرد خواهد داشت که مردم اداره کننده آن آزادی عمل دارند تا آن را مدیریت کنند. اگر موفق نشدند باید در مدرسه را تخته کنند!"
بیل گیتس عزیز!
        

1

          -مقدمه-
چرا هر چیزی با اسم سرمایه در ایران ترجمه می‌شود، ضد سرمایه‌داری است؟ البته نشر دنیای اقتصاد، حسابش جداست.
جدا از شوخی، یکی از دلایل این موضوع، این است که اساسا مدافعان سرمایه‌داری این عنوان را بیشتر یک برچسب مارکسیستی می‌دانند و اگر بهشان بگویید اقتصاد علمی، خیلی بیشتر خوش حال میشوند. 

-بعد از مقدمه-
کتاب خوبی بود. اگر میدانستم انقدر خوب است، نسخه ی چاپی را می‌خریدم و به شنیدم صوتی توی راه اکتفا نمیکردم. از چهار پیامبری که روایت می‌کند، بیشتر از همه سومی یعنی خانم اپرا را دوست داشتم. مسئله ی ذهنی این روزهایم بود و اینکه دیدم سرمایه‌داری هنوز رهبران ترویج گر رویای آمریکایی دارد... خوش حال شدم؟ نه. فقط جالب بود.
اوپرا اولین دختر سیاه پوستی است که جایزه ی دختر شایسته (یا چیزی مشابه آن که مخصوص سفیدپوست ها بوده) را برنده شده. زحمت کشیده و از یک خانواده ی فقیر، ثروت زیادی برای خودش به هم زده. حالا هم به همه می‌گوید که در آمریکا همه می‌توانند مثل من بی‌نهایت موفق باشند و اگر خودتان را به کارگری و شغل های کوچک محدود کرده اید، تقصیر خودتان است که جرأت ندارید. چقدر دلم برای کسانی که اوپرا و اوپراها را باور می‌کنند و مملکت خودشان را ول می‌کنند، می‌سوزد.

همین.
        

13