بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

جایی برای پیرمردها نیست

جایی برای پیرمردها نیست

جایی برای پیرمردها نیست

کورمک مک کارتی و 2 نفر دیگر
4.3
10 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

8

جوشکار ساده ای که برای شکار به دشت های جنوب امریکا می رود، تصادفا بعد از درگیری خونین دو گروه از قاچاق چیان مواد مخدر به محل می رسد، و پول کلانی به دست می آورد. پس از آن، برای حفظ پول مجبور به فراری طولانی در جنوب امریکا و مکزیک می شود و... برادران کوئن در سال 2007 فیلمی بر اساس این رمان ساختند که برنده جایزه اسکار این سال شد. ‹‹این کتاب یک هیولاست. کارمک مک کارتی از طریق نوعی فرآیند قدم به قدم سادگی بی رحمانه، به نتیجه ای حیرت انگیز دست یافته است. این کتاب شما را لرزان و متحیر برجا می گذارد.›› ـ سم شپارد ـ

لیست‌های مرتبط به جایی برای پیرمردها نیست

یادداشت‌های مرتبط به جایی برای پیرمردها نیست

رها

1402/04/04

            کتاب ضرباهنگ تندی داشت. به قدری سریع پیش می رفت که من خیلی از قسمت ها از داستان جا می موندم. مثلا کلی ماجرا و اتفاق با هم پیش می اومد بعد تا من می اومدم با خودم بگم "آهان الان فهمیدم چی شد" ، چهارتا ماجرای تازه ی دیگه اتفاق افتاده بود که من اصلا نمی فهمیدم چی شد :))  کاری ندارم که خیلی جاها ماجرا اصلا منطقی پیش نمی رفت و با عقل سلیم جور در نمی اومد اما ای کاش نویسنده حداقل یه توضیح خشک و خالی راجع به بعضی مسائل می داد. منظورم اینه که این کتاب قرار نبود داستان انسان های ماورایی باشه دیگه!هان؟ قرار بود راجع به آدم های واقعی باشه که مثلا از قدرت ذهنی و بدنی بیشتری برخوردارن. بعد اینکه مثلا چطور یارو یه پیچ پیدا می کرد و رد طرف رو تا چهارتا شهر اونورتر می زد واقعا آخر خالی بندی بود
:))
از طرفی نویسنده هر جایی از داستان که دیگه حوصله ی شخصیت ها رو نداشت درجا حذفشون می کرد. مثلا یه شخصیت رو با کلی آب و تاب وارد داستان می کرد و بهش  کلی پر و بال می داد، بعد یهو حوصله ش ازش سر می رفت و در عرض چند صفحه طرف رو از داستان حذف می کرد
من واقعا ترجیح می دادم نویسنده به جای اضافه کردن این همه شخصیت اضافی تمرکز بیشتری روی شخصیت های اصلی داستان می کرد که بعد مجبور نشه هر چند صفحه یه بار یکیشون رو حذف کنه
در کل برای سرگرمی کتاب بدی نبود اما مطلب جالبی برای گفتن نداشت