ملک آسیاب

ملک آسیاب

ملک آسیاب

3.0
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

2

ناشر
رشدیه
شابک
9786009168583
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1395/10/8

توضیحات

        
رو به باغ رفت،پا به علفزار گذاشت،آوای سیرسیرک ها او را احاطه کرد.زیر شاخه های توت بر تخته سنگی شست و ساقه ی خشک گندمی را از زمین برداشت بین دو انگشت چرخاند،فکر کرد؛چه زندگی ملال آوری،بلاهت محض،دور باطل،آسیاب دوباره به آنها برگشته بود بی فایده،هیچ چیز عوض نمی شد.زندگی او شبیه تعطیلاتی پایان ناپذیر ادامه می یافت...

      

لیست‌های مرتبط به ملک آسیاب

یادداشت‌ها

          -تو مرا سطحی می‌دانی؟
-سطحی واژه خوبی نیست، بی‌وزنی سارا، مثل قاصدک بالا و پایین می‌روی!

علیزاده در ملک آسیاب، راوی دو داستان هم‌زمان و موازی است. یکی ملک آسیاب که در رفت‌وبرگشت بین صاحبان و دولت است و دیگری ماجرای عاطفی بین سارا و فرزین. سارا، دختر خانم نجمیِ بیوه است و با دایی هدی و فرزین، چهار مالک اصلی ملک آسیاب هستند. در این میان، مباشران و کارچاق‌کنانی هستند که به دنبال بافتن کلاهی از نمد ملک آسیاب برای خودشان هستند. 
ملک آسیاب یک طرح داستان ساده دارد. خالی از هر تعلیق، گره و پیچیدگی. اگر هم پیچیدگی‌ای وجود دارد، پیچیدگی در توصیف‌های علیزاده از حالات و رفتار شخصیت‌ها و موقعیت‌های مختلف است. توصیفاتی که با حوصله و بدون هیچ عجله‌ و با نثری پاکیزه بیان شده است. شاید تنها نقطهٔ قوت ملک آسیاب همین بیان جزییات دقیق و غیرتکراری باشد. استفاده از واژگان درست و به‌جا که می‌تواند سرمشق خوبی برای تازه‌نویسنده‌ها باشد. 
ملک آسیاب فقط از جهت نزدیک‌تر شدن به شناخت شخصیت علیزاده و چشیدن طعم توصیفاتش ارزش خواندن دارد و متاسفانه بیش از این چیزی در چنته‌اش نیست.
        

21

سامان

سامان

3 روز پیش

          رمان ملک آسیاب از جمله آثار منتشر نشده ای بود که بیست سال پس از فوت خانم علیزاده منتشر شد.قصه از این قراره که سارا دختری است که با مادرش خانم نجمی زندگی میکنه.خانواده ای اشرافی که البته اون شوکت و هیبت گذشته رو ندارند.درگیر ملک آسیابی هستند که با فردی به نام فرزین شریک هستند.فرزین قصد داره سهم خودش رو بفروشه و بره و مادر سارا قصد داره بمونه.سارا در دو راهی ماندن و رفتن گیر کرده.از طرفی وارد رابطه عاطفی با فرزین میشه.شخصیتهای دیگری مثل دایی هدی و سرهنگ مشکین فام و ادوارد و .... در داستان حضور دارند.اینکه سارا چه تصمیمی میگیره تا خط آخر داستان برای خواننده معلوم نیست .
تا به حال از نویسنده چیزی نخونده بودم و این اولین تجربه من با آثار ایشون بود.غزاله علیزاده ای که معروفترین اثرش خانه ادریسی هاست.نکته ای که در این کتاب دیدم توصیفات زیادی بود که نویسنده انجام داده.توصیف لباس،توصیف مکان و محیط.بوها در داستان نقش داشتند. مثلا فرزین بوی عطر «بیژن» می‌‌دهد. وقتی سارا شربت بیدمشک می‌خورد «مزه بچگی» می‌‌دهد. یا وقتی فرزین از زن سابقش می‌گوید ناگهان بوی «کلم پخته» به مشام می‌رسد.نثر شبه شاعرانه ای نویسنده داشت که به نظرم متن رو زیبا کرده بود.البته نمیدونم تعبیر شبه شاعرانه ای که به کار بردم درسته یا نه.شخصیت ها یه جور سردرگمی داشتند و درگیر حسرت هاشون بودند.حسرت عشق گذشته،مال و منال قدیم و.... به نظرم علی رغم حجم کم کتاب(160صفحه) نویسنده تونسته بود به خوبی این مسائل رو نشون بده.در کل به عنوان اولین تجربه ام از خواندن آثار ایشون،تجربه خوبی بود.اثر عالی ای نبود اما ارزش خواندن و وقت گذاشتن رو حتما داشت.
روح خانم علیزاده شاد.
        

0