بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

گسسته

گسسته

گسسته

نیل شوسترمن و 2 نفر دیگر
3.7
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

11

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

In a society where unwanted teens are salvaged for their body parts, three runaways fight the system that would unwind them Connor's parents want to be rid of him because he's a troublemaker. Risa has no parents and is being unwound to cut orphanage costs. Lev's unwinding has been planned since his birth, as part of his family's strict religion. Brought together by chance, and kept together by desperation, these three unlikely companions make a harrowing cross-country journey, knowing their lives hang in the balance. If they can survive until their eighteenth birthday, they can't be harmed -- but when every piece of them, from their hands to their hearts, are wanted by a world gone mad, eighteen seems far, far away. In Unwind, Boston Globe/Horn Book Award winner Neal Shusterman challenges readers' ideas about life -- not just where life begins, and where it ends, but what it truly means to be alive.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

99 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به گسسته

یادداشت‌های مرتبط به گسسته

            این کتاب جلد اول از یه مجموعهٔ چهارجلدیه (به اضافهٔ دو تا جلد فرعی!)، به ترتیب:
۱: Unwind (گسسته)
۱/۵: UnStrung (ترجمه‌نشده)
۲: UnWholly (ناکامل)
۳: Unsouled (بی‌روح)
۴: UnDivided (یکپارچه)
۴/۵: UnBound (ترجمه‌نشده)

همون‌طور که می‌بینید جلدای فرعی ترجمه نشدن.

تو این کتاب با جامعه‌ای طرفیم که نوجوون‌های ۱۳ تا ۱۸ ساله‌ای رو که به نظرش رفتار مناسبی ندارن تیکه تیکه می‌کنه و اعضای بدنشون رو می‌فروشه 😱

بله دقیقا همین‌قدر وحشتناک و چندش 😑

من با اینکه قبلا خیلی با مجموعهٔ داس مرگ شوسترمن حال کرده بودم، اصلا دلم نمی‌خواست برم سراغ این مجموعه، دقیقا به خاطر همین توضیح داستان وحشتناکش (البته تجربهٔ بد خشکسالی هم بی‌تأثیر نبود!). ولی بالاخره به اصرار دوستانم شروع کردم به خوندنش و یه چند ماهی رو با هم تو جهان گسسته سیر کردیم.

من تو این مرور چیزی رو از این جلد و جلدای دیگه لو نمی‌دم و صرفا یه بررسی کلی می‌کنم ازش.

اول اینکه، تو تمام جلد اول من همچنان با منطق قضیه مشکل داشتم. با خودم می‌گفتم آخه چطور ممکنه جامعه‌ای چنین چیزی رو برای نوجوونای خودش بخواد؟ (توجه کنید که جوامع خیلی راحت ممکنه بدترین چیزا رو برای نژادهای دیگه یا مردم فلان کشور دور بخوان، ولی برای خودشون؟) و از اون بدتر، چطور یه پدر و مادر معمولی (و نه روانی!) حاضر میشن به خاطر «رفتار بد» بچه‌شون رو بدن تیکه تیکه بشه؟ حالا هر چقدر هم که تبلیغات بشه روی این موضوع؟ 

احتمالا آدمای دیگه‌ای هم این گیرا رو به برادرمون شوسترمن دادن که تو جلدای بعدی تصمیم گرفته یه سری مقالات خبری واقعی به عنوان شواهد موضوعات مطرح‌شده تو مجموعه به کتاب اضافه کنه :)) 
بعضی از این خبرها واقعا تکان‌دهنده بودن... یه تک‌خبر البته نمی‌تونه در مقام اثبات ظاهر بشه ولی به عنوان چیزی که می‌تونه جرقهٔ یه داستان رو بزنه قابل‌قبوله.

البته که من هنوز با منطق یه سری از موارد مطرح‌شده تو کتاب مشکل دارم ولی خب قرار نیست آدم همیشه با نویسنده هم‌نظر باشه 😏

ولی به هر حال من تو این مجموعه خیلی حرص خوردم! (دوستان هم‌خوانیم در جریانن 😅) و یه سری جاها جدا دیگه دلم نمی‌خواست ادامه بدم. 
در واقع، اون چیزی که اعصابم رو به هم می‌ریخت بیشتر از خود شخصیت‌ها و کاراشون موضع ضمنی نویسنده تو اون صحنه‌ها بود (اونطوری که من می‌تونستم بفهمم).
کلا اولین بار این حس رو با شوسترمن تو این مجموعه تجربه کردم که از یه طرف دلم می‌خواست بدونم تهش چی میشه و از طرف دیگه اصلا دلم نمی‌خواست ادامه بدم 😒😄

در مجموع هم جلد اول و چهارم رو بیشتر از دو جلد وسط دوست داشتم. 

یه نکتهٔ بسیار مثبت کتاب هم شخصیت‌های دوست‌داشتنیش بودن. کانر، لو، هیدن، سونیا، گریس...
واقعا شوسترمن تو خلق شخصیت‌های تودل‌برو تواناست، مخصوصا اینکه قلمش نمک داره و حرفا و تعامل‌های شخصیت‌ها خیلی جاها آدمو به خنده میندازه (البته متأسفانه مثل همیشه یه بخشی از نمک کار تو ترجمه حیف شده ولی خب...).

در نهایت اینکه اینجا هم مثل کتابای دیگه‌ش شوسترمن آدمو مجبور می‌کنه در مورد سوالهای مهم اخلاقی و فلسفی فکر کنه... در مورد مفهوم زنده بودن، قدرت رسانه و تبلیغات، و نیرویی که می‌تونه از اتحاد تک‌آدم‌های ظاهراً بی‌اهمیت آزاد بشه...


در مورد ترجمه هم چیزی نمی‌گم 😅 چون تصمیم گرفتم وقتی تنها یه گزینه پیش روی آدما هست با گیر دادن بهش دلشون رو نشکنم 😅 در این حد فقط بگم که جلد اول به شدت ترجمهٔ افتضاحی داره، اونو اگه به سلامت رد کنید اوضاع جلدهای بعدی بهتر میشه :))

من از دو تا جلد فرعی، اولی رو کامل و دومی رو نصفه‌نیمه خوندم. اولی طوریه که تهش اشکتون درمیاد و تو جلد دوم بیشتر حرص می‌خورید! دومی هم یه سری داستان کوتاه از قبل و بعد ۴ جلد اصلیه که من اون تیکه‌هایی که برام جالب بود رو خوندم (مخصوصا یه تیکه‌ش خیلی جالب بود که چیزی در موردش نمی‌گم چون داستان جلد چهارم لو می‌ره).

راستی هر چهار جلد تو فیدی‌پلاس هست :)
          
            بعد از خواندن مجموعه داس مرگ و کتاب خشکسالی، دوست داشتم کارهای دیگه نیل شوستر من رو هم بخونم.
 شوسترمن ایده‌های جالب و جذاب و یحتملی😄 در کتاب هاش داره و سعی می کنه مدام ذهن من مخاطب رو با دنیایی که میسازه، یعنی دنیایی که ممکنه یک روز واقعی و حقیقی بشه، روبه رو می کنه و عواقب و ویژگی های وجود چنین دنیایی رو برامون به تصویر بکشه...شاید به خودمون بیایم و نگذاریم روال دنیامون به اون سمت بره.

ایده این کتاب گسسته کردن یکسری از ادم های اضافی جامعه است که سنی بین ۱۳ تا ۱۸ سال دارن. معیار انتخاب این افراد  اعلام رضایت خانواده شون برای انتخاب اونهاست.
گسسته کردن یعنی همه اجزا یک فرد رو از بدنش جدا کنن، طوری که قابل پیوند به انسان های مفید و به در بخور جامعه باشه. یعنی اگه فردی دستش بشکنه میتونه به جای گچ گرفتم اون، اون رو با یه دست جدید عوض کنه، اگه دلش چشم های رنگی خواست اونو با چشم های رنگی یه فرد گسسته شده جایگزین کنه و ...
در این بین یکسری نوجوان که به نحوی فهمیدن قرار هست گسسته بشن، از رفتن به کمپ هاروست یعنی جایی که عمل گسسته شدن صورت می گیره، فرار می کنند و داستان و اتفاقات این جلد رو می سازن.