خیلی به دلم نشست❤
موضوع و داستان نابی داشت
#پیشنهاد_میشه
          

            عروس یمن رو دوست داشتم چون تا حالا درباره یمن فقط  اسم" صنعا"رو شنیده بودم و حالا خیلی چیزهای دیگه ازش میدونم.یک مستند داستانی کوتاه و مفید که جزئیات اضافه ندارد و طرح جلد قشنگی دارد . نکته جالب برای من این بود که این خانم وقتی با یک گروه ۴۰ نفره برای آموزش از یمن راهی لبنان میشوند در یکی از کلاسهای آموزشی انسان ۲۵۰ ساله ی حضرت آقا رو برایشان تدریس میکنند.و این برای من پر از حس غرور و البته خجالت بود.
          

            پارسال تیرماه بود، نزدیک ورودی باب الجواد (ع) حرم امام رضا (ع)، بین کتاب‌های پررنگ و لعابِ کتاب‌فروشی بزرگ به‌نشر، کتابی که تا به حال درباره‌اش نشنیده بودم، چشمم را گرفت؛ اسم و طرح جلد و موضوع جالب، آن هم از انتشارات روایت فتح.
روی کتاب نوشته بود زندگی‌نامه داستانی خانم فاطمه مومنی بانوی مهاجر مقاومت، 
اما کتاب فراتر از یک زندگی‌نامه‌ی ساده بود. از کجایش بگویم که کتاب لو نرود؟ 
هم فال بود، هم تماشا؛ هم هیجان اتفاقات جالب زندگی خانم مومنی و هم زندگی همسرش و چند لایه عمیق تر شدن در اوضاع یمن.
من که حسابی خوشم آمد! 
از قلم دوست داشتنی، روان و همچنین جملات دلنشین و هنرمندانه‌ی خانم پاشاپور، تا نوع نگارش فصل‌ها و تنظیم زاویه دیدها، 
و از آوردن عبارت عربی عامیانه‌ی تک و توک، میان جملات راوی‌ها.
و همچنین و از محتوا و یافته‌های جدیدم درباره‌ی منطقه و اوضاع یمن! 
این کتابِ "خوب" را از دست ندهید.
          

            میتوانست یک کتاب روایت شخص ثالث یا اول شخص ارائه کند از دختری که با یک پسر پولدار یمنی ازدواج کرده، اما با انتخاب راه دشوارتر، ترجیح داده ماجرای این ازدواج و همه اتفاقاتی که پشت‌بند آن می‌افتد را در قالب یک روایت داستان‌گونه و با به‌کارگرفتن شخصیت‌های متعدد و از زبان آنان روایت کند و همین انتخاب، کتاب را که می‌توانست در دام تکرار و کلیشه بیافتد را به یک قصه شیرین تبدیل کند و حتی حرف‌هایی که مخاطب عام در شکل ساده و خبرگونه قطعا آن را پس می‌زند، در لفافه داستان به او عرضه کند.
فاطمه_مومنی پور حاج احمد که کتاب روایت زندگی اوست، دختری است از مادری عربستانی و پدری عراقی و متولد ایران که عروس یمن می‌شود.
دست مریزاد به نویسنده کتاب، خانم زینب پاشاپور. خدا روح همسر و برادر شهیدتان را مهمان صاحب این روزها کند...
انتشارات روایت فتح چه می‌شد این عنوان "زندگی بانوی مهاجر مقاومت" را روی طرح جلد به این خوشگلی نمی‌زدی و اجازه می‌دادی افراد بیشتر با خواندن کتاب غافلگیر شوند؟